بررسی معنای هستی-خداشناسی در اندیشه هایدگر متأخر

هانی اشرفی

امیر مازیار

مارتین هایدگر در آثار متأخر خود تشریح می کند که متافیزیک به مثابه هستی۔خداشناسی چگونه با توجه صرف به هستندگان آنها را از یک سو به جهت چیستی یا ذات مورد بررسی قرار می دهد و از سوی دیگر به جهت بودگی و قرار گرفتن در زنجیره علّی ذیل برترین هستنده یا همان خداوند. وی با نگاه نقادانه به ساختار هستی-خداشناسی متافیزیک، بر آن است تا تبیین کند که رویکرد هستی-خداشناسانه هم سبب از دست رفتن فهم هستی شده و هم در نتیجه آن الوهیت را از جایگاه اصلی خود خارج کرده است. در این مقاله بر آنیم تا معنای هستی۔خداشناسی را در تفکر هایدگر متأخر بررسی کنیم و بدین منظور در پی آن هستیم که چگونه متافیزیک نزد هایدگر از نگاه همدلانه هستی شناسی بنیادین به رویکرد انتقادی هستی۔خداشناسی تغییر جایگاه پیدا کرد و آثار دوره گذار و دوره متأخر وی را بدین منظور مورد تأمل قرار می دهیم. در این مقاله با تبیین ساختار هستی۔ خداشناسانه متافیزیک از منظر هایدگر نشان خواهیم داد که چگونه هستی مغفول واقع شده سبب تولد
الهیات متافیزیکی شده است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *