تاریخ نظریه های نهادی هنر

 

جورج دیکی

ابوالفضل مسلمی

من در واکنش به انتقادهای گوناگون، طی سالهای اخیر چهار کار انجام دادم تا تعریف نهادی از “هنر” را تدوین کنم. منظور من از تبیین نهادی، این ایده است که آثار هنری به خاطر موقعیتی که آنها را در درون یک زمینه ی نهادی اشغال می کنند، هنر هستند. اولین کار و تلاشم در سال ۱۹۶۹ برای تدوین یک مقاله بود. دو کار بعدی ام – در سال ۱۹۷۱ و ۱۹۷۴ – تلاش های جزئی برای اصلاح بودند، امّا در ۱۹۸۴ به بررسی عمده ی این نظریه مبادرت ورزیدم. من سه فرمول بندی اوّل را اولین روایت از نظریه نهادی و فرمول بندی چهارم و نهایی را روایت بعدی نظریه نهادی می نامم.

در اولین کار و تلاش در اولین روایت تعریف هنر را به قرار زیر مشخص کردم:

اثر هنری به معنای توصیفی یک واقعیت هنری است که جامعه یا برخی از زیرگروه های جامعه احراز صلاحیت فهم را بدان اعطا کرده اند.

به زودی دریافتیم که سخن گفتن از جامعه یا برخی از زیرگروههای جامعه که احراز صلاحیت فهم را اعطا می کنند این برداشت نادرست را ایجاد کرده که آثار هنری به وسیله ی جامعه یا زیرگروه هایی از جامعه خلق می شوند که به صورت یک کل عمل می کنند؛ برداشتی که مد نظر من نبود….

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *