تحلیل خردورزانه اسطوره

گفتگوی دکتر قطب الدین صادقی و امیرکاووس بالازاده درباره ارتباط تئاتر و اسطوره

 

فهیمه سیاحیان

یکی از سرچشمه های غنی آثار دراماتیک چه در سینما و چه در تئاتر، اسطوره ها هستند. بسیاری از فیلم ها و درام های ماندگار دنیا در پرتو استفاده های مختلف از اساطیر به وجود آمده اند. در درام ایرانی کمتر از اساطیر استفاده می شود، در حالی که این منبع وسیع می تواند درام ایرانی را متحول کند و از جمود و مردگی درآورد. این فکر سرآغاز بحثی شد میان دکتر قطب الدین صادقی که خود آشنای درام ایرانی است و آقای امیرکاووس بالازاده که در این حوزه پژوهش هایی دارد.

سیاحیان: آقای بالازاده، خواهش می کنم اسطوره را تعریف کنید.

بالازاده: اصل واژه ی اسطوره عربی است و عده ای آن را از ریشه “سطر” می دانند. معانی مختلفی هم برای آن قائل شده اند از جمله حرف های یاوه، صحبت های بیهوده و نکاتی که ارزش گفتن ندارد. در کنار این، معانی بلندی هم برای این واژه در نظر گرفته اند از جمله معانی دینی، معانی رمزی و سمبلیک و … بنابراین خود واژه معانی متفاوتی از زوایای مختلف دارد. اگر کسانی بخواهند در این حوزه مطالعه بیشتری کنند، می توانند به کتابهای مختلفی که در این حوزه منتشر شده رجوع کنند؛ به خصوص کتاب “گذر از جهان اسطوره به فلسفه” را توصیه می کنم. این کتاب را انتشارات هرمس چاپ کرده. در این کتاب نکات و معانی مختلف سمبلیک، جامعه شناسی، مسائل دینی و … درباره اسطوره گفته شده. الیاده معتقد است اسطوره تاریخ حقیقی اتفاقاتی است که در روی زمین افتاده و چون این حقایق و اتفاقات حقیقی و مقدس است، مثال و نمونه به حساب می آید؛ در نتیجه قابل تکرار است. به همین دلیل الیاده اسطوره را با آیین مرتبط دانسته. او می گوید بسیاری از مراسمی که انجام می شود شکل نمادین مراسمی است که در عالم بالا روی می داده و هر کاری که ما می کنیم برای پیوند با آن عالم است.

سیاحیان: آقای دکتر صادقی، در تئاتر چطوره اسطوره را تعریف می کنیم؟

صادقی: هر داستان، شخصیت یا ماجرایی که ریشه ماورای طبیعی داشته باشد از نظر من اسطوره ای است. نکته جالبی که در تئاتر وجود دارد این است که زمانی که جامعه اسطوره گرا و اسطوره زده است، دیالوگی وجود ندارد؛ چون همه یکسان، هم اندیش، همگرا و امت واحدند. در یونان درام زمانی شروع شد که اسطوره ها شکستند. در یونان به دلایلی تاریخی، شورشی علیه زمین داران بزرگ به وقوع پیوست. یونانی ها در قرن ششم پیش از میلاد توانستند بعد از دو قرن مبارزه، زمین داران را واژگون و زمین ها را تقسیم کنند. آنها اشراف را از اریکه قدرت پایین کشیدند و کسی به اسم تیرانوس را رأس امور گذاشتند. تیرانوس امروزه به معنی دیکتاتور است و در آن زمان یک رهبر مردمی نیروند بود. این مردم برای حفظ سیادتشان مراسم، آیین ها و فرهنگ خودشان را بوجود آوردند. آنها حول مراسم ایزدی به نام دیونیزوس جمع شدند که اصلاً یونانی نیست. در نمایشنامه “باکانت”، اثر اوریپید به لفظ صریح بارها تکرار می شود که دیونیزوس خدایی بیگانه است. اینکه او از کجا آمده قابل بحث است….

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *