تحلیل فرآیند آفرینش معنا در نشانه شناسی با رویکرد پدیدارشناختی و نظریه پیچیدگی

 

کامران پاک نژاد

مرتضی بابک معین

رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده است و موجب درکی جامع و چندوجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آنها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آنکه اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیات غیرخطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یادشده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها ضروری است. در این مقاله ابتدا با نگرشی سیستمی به بررسی مفهوم معنا و نحوه شکل گیری آن در سیستم های پیچیده پرداخته و سپس به مقایسه مکانیسم و نتایج فرآیندهای منتهی به تولید معنا در نظریه پیچیدگی با یکی از ساختارهای تبیین کننده نشانه شناسی نوین به نام نظام معنایی تطبیق اریک لاندوفسکی می پردازیم. در این مقایسه تحلیلی مشاهده می شود که در هر دو حوزه نظری، فرآیندهای تولید معنا علاوه بر سطح فرهنگی و اجتماعی به سطح زیستی نیز تسری می یابد. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *