ساختارشکنی عادت ها؛ مرزهای دخالت و مشارکت مخاطب در پرفورمنس آرت کجاست؟

اشا صدر اشکوری

پرفورمنس آرت فرصتی زنده برای ارتباط میان هنرمند، مخاطب و مفهوم هنری است. در هر نوع ارتباطی سه بن مایۀ اصلی وجود دارد: فرستنده، گیرنده و پیام. در حقیقت در یک پرفورمنس آرت، هنرمند در مقام فرستندۀ پیام یا بیانگر یک کانسپت -مفهوم هنری- و مخاطب در مقام گیرندۀ آن مفهوم قرار می گیرند. به طور کلی مخاطب کسی است که داوطلبانه به محتوی یا رسانۀ معینی روی می آورد.

از این منظر مخاطب در پرفورمنس آرت را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد:

  • مخاطبینی که گمان می کنند به دیدن یک تئاتر رفته اند و صرفاً بینندۀ اثر هستند.
  • مخاطبینی که به دیدن یک اثر هنری رفته اند و خود بخشی از اثر هنری می شوند.

ما برحسب تجربه و حضور نسبتاً طولانی تر تئاتر نسبت به پرفورمنس آرت در ایران و یا شناخت قدیمی اِمان از هنر صحنه، تأثیرات محیطی و باورهای ذهنی امان در مواجهه با هر هنری و به خصوص هنرهای جدید به دنبال ریشه های مشترکی در خود یا تاریخ هستیم. و به این سبب اگر هنوز مرورکنندۀ کلمات ترجمه ای و تکرار شونده پیشین (گذشته) باشیم و پرفورمنس آرت را هنری نمایش گون بنامیم، مخاطب به دنبال همان شباهت ها با هنر صحنه ای و تئاتر خواهد رفت و پر واضح است که مخاطب در جایگاه نخست یعنی «مخاطبی که به دیدن گونه ای تئاتری رفته و صرفاً بینندۀ اثر» فرار خواهد گرفت. بیننده ای که پایبندیش به قوانین تئاتری امری بازدارنده در روند بدل شدن او به شرکت کننده در اثری زنده است که نمی توانید به عقب بازگردانیدنش و هرشب به تماشایش بنشینید.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *