نشریه “فلسفه امروز” شماره ۱۲۵ (آوریل/می ۲۰۱۸) در ۶۰ صفحه منتشر شد. عنوان این شماره: “هایدگر”

تیم ادمین گروه فلسفی تیرداد، به همراه همکاران، در نظر دارد مقالات و یادداشت های این نشریه را ترجمه کرده و به مرور در سایت چیستی ها قرار دهند.

اولین یادداشت، نوشته ی “ترنس گرین”، با عنوان “میشل فوکو”، ترجمه ی م. بوذری:

 

میشل فوکو

(۱۹۲۶-۱۹۸۴)

اکتشاف گذشته

خردگرایی، دیوانگی، تنبیه

استخراج دانش

 

میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، در مقام یک پسر جوان، استعدادی در یونانی، لاتین و تاریخ داشت. و در مقام یک مرد جوان، استعدادی در ظلمی هراسناک: اتاق خوابش در مدرسه ی شبانه روزی پُر بود از تصاویر شکنجه و جنگ، و طبق گزارش ها یک بار با چاقو به دنبال یکی از دانشجویان افتاده بود. چنین مواردی دلیل آن بود که دوستان اندکی هم داشته باشد.

همان زمانی که فوکو در اندیشه ی خشونت و مرگ بود (حتی نسبت به خودش)، داشت آثار هگل، مارکس، کانت، هوسرل، و هایدگر را هم مطالعه می کرد. یکی از نتایج ناگوار اثرپذیری او از چنین نویسندگان بی احساس و وسیع نگری، تمایل به نگارش عقایدش به صورتی مبهم و تاریک شد. همین موجب شد منتقدانش بگویند آثار او  قطعاتی بی ارزش و ظاهرفریب اند.

فوکو می خواست با مطالعه ی یادداشت هایی از دوران پیشین، زمان حال را تبیین کند. خودش می گفت، مانند باستان شناسی که خرده ریزه هایی تخریب شده از اعصار کهن را الک می کند، این دیدگاه به ما کمک می کند که یافته های مربوط به خود را دریابیم.

علاقه ی اولیه ی او طی استخراج دانش سنتی، نگره ها و موضوعاتی بود که یک دوره را از دوره ای دیگر جدا می کرد.

با تحقیق بر روی تاریخچه ی آنچه او “گفتمان” نام نهاد در نمونه هایی مثل زیست شناسی، سیاست، و علم طب، به دنبال این بود که بداند چطور یک گفتمان ویژه پدیدار می شود، چطور تغییر می کند، و چطور ساختاری ایجاد می کند که به آن نحو ما دنیا را می پذیریم. به طور خاص، فوکو معتقد بود که علم و گفتمان خردگرایانه رویکردی بوده اند برای بنیان گذاری قدرت اجرایی – توسط ساختاربخشی طبقات که بتوانیم مردم را دسته بندی کنیم و آنگاه بر همان اساس با آنها رفتار کنیم.

به طور نمونه، همجنس خواهی، طی دوره هایی طولانی به عنوان یک بیماری رده بندی می شد، و کسانی که مشخص می شد دچار آن گرایش هستند می بایست درمان شوند. از این رو، فوکو چنین استدلال کرد که “دیوانگی” هم تنها یک مفهوم سازمان یافته ی اجتماعی است؛ برای اعمال نظارت که: اگر دیوانه شوی، فوراً درمانگرانِ معیّن در پی تو می آیند (و قصد ایشان سرگرمی نیست).

این فرضیات در ادامه به تحقیقات او پیرامون طبیعتِ تنبیه منجر شد، بویژه در مدارس و زندان ها. تنبیه، نهایتاً، بیانیه ای محسوب می شود برای قدرتِ معادلِ برتری.

برای آنکه چه چیز اشتباه است، به نظر من، لازم نیست دیوانه باشی که فوکو بخوانی، امّا کمک می کند.

 

© ترنس گرین ۲۰۱۸

ترنس نویسنده، مورخ، و مدرسی است که با همسرش و سگ شان در پی کاکاریکی زندگی می کند. نیوزلند.

hardlysurprised.blogspot.co.nz

 

ترجمه از معصومه بوذری > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *