جهان های ممکن در اندیشه پلنتینگا و مفهوم نفس الامر در فلسفه اسلامی

مصطفی زالی

روح الله عالمی

مهدی قوام صفری

اگر چه به نظر می رسد مفاهیم ضرورت و امکان (مفاهیم وجهی) مفاهیم جدایی ناپذیر مابعدالطبیعه هستند، فلاسفه تجربه گرا به طور سنتی این مفاهیم را مورد نقد قرار داده اند. در قرن بیستم نیز چنین انتقاداتی توسط کوآین(Quine) در قالبی جدید صورت گرفته است. با وجود این، طرح مفهوم تکثر جهان های ممکن در معناشناسی منطق موجهات، زمینه ساز این باور شد که می توان بر چالش تجربه گرایی غلبه کرد. در تبیین سرشت جهان های ممکن، دو رویکرد متفاوت وجود دارد. گروهی از فلاسفه از رویکرد نام گرایی تقلیلی در بیان مفاهیم وجهی استفاده می کنند و سایر مفاهیم وجهی را به مفهوم جهان های ممکن تقلیل می دهند و در مقابل، برخی از فلاسفه معتقدند مفاهیم جهان های ممکن، ضرورت، امکان، ذاتی و عرضی اجرای یک شبکه هستند. در این مقاله، پس از اشاره ای به رویکرد اول، انتقادی که پلتینگا به عنوان نماینده شاخص جریان دوم به رویکرد نام گرایی تقلیلی وارد کرده است و همچنین تبیین او از ماهیت جهان ممکن شرح داده می شود و نشان داده خواهد شد که مفهوم کلیدی در اندیشه پلانتینگا وضعیت امور است و وی یک جهان ممکن را وضعیت امری بیشینه می داند. این مسئله تبیین خواهد شد، که درک پلنتینگا از مفهوم جهان های ممکن، با مفهوم نفس الامر در نظر حکمای مسلمان قابل تطبیق است اگر چه تمایزات مشهودی نیز با آن دارد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *