فلسفه تحلیلی

دکتر سروش دباغ

به نقل از: ماهنامه تخصصی فلسفه نو شماره ۲ آبانماه ۱۳۹۰

 

فلسفه تحلیلی متضمن چه معنایی است؟ وجه تمایز آن با دیگر نحله های فلسفی چیست؟ چه مؤلفه ها و شاخص هایی بیانگر این نحوه از فلسفیدن است؟ آبای بزرگ نحله ی فلسفی چه کسانی هستند؟

تا به حال درباره ی قلمرو فلسفه ی تحلیلی بحث های فراوانی انجام شده و اختلافات فراوانی درباره ی آن وجود دارد. برخی با یک نگاه تاریخی به بررسی حدود فلسفه ی تحلیلی می پردازند؛ برخی به لحاظ موضوعی فلسفه ی تحلیلی را از سایر فلسفه ها جدا می کنند؛ برخی روش فلسفه ورزی در این نحله را باعث تمایز آن با دیگر فلسفه ها می دانند و برخی می کوشند حدود و ثغور آن را در تقابل با فلسفه ی قاره ای، توضیح می دهند.

آنچه موسوم به فلسفه ی تحلیلی است، قدمتی در حدود صد و بیست سال دارد. امّا تاریخ فلسفه تحلیلی تنها در دو دهه ی اخیز مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. مهم ترین کتابی که در این حوزه نوشته شده، کتاب سرچشمه های فلسفه تحلیلی نوشته ی مایکل دامت است . دامت در این کتاب سعی می کند ریشه های فلسفه ی تحلیلی را بیابد و به ما نشان دهد فلسفه ی تحلیلی از کجا آغاز شده است. باید توجه داشت که فلسفه ی تحلیلی یک رشته نیست، یک رویکرد است. به این معنا که یک نگاه کلان درباره ی مسائل فلسفی است که ذیل آن می توان به مسائل مختلف نگریست. می توان با رویکرد تحلیلی، دین، فلسفه ی تحلیلی اخلاق، فلسفه ی تحلیل هنر و … داشت.

از جمله اشکالاتی که منتقدان بر فلسفه تحلیلی وارد می دانند، غیر تاریخی و غیر سیاسی بودن رویکرد فیلسوفان تحیلی است….

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *