بازنمایی و رئالیسم در ارتباط شناسی، سینما و نظریه ادبی

رامان سلدن

ترجمۀ منصور براهیمی

بی شک تبیین و تعریف اصطلاحاتی چون بازنمایی و بویژه رئالیسم (واقعگرایی) سخت و دشوار است، زیرا انواع رویکردها و دیدگاههایی که در این زمینه عرضه شده، به راحتی تن به نظم، طبقه بندی و تعریف نمی دهد. وقتی این دشواری را در زبانها و فرهنگهایی که خود زاینده این واژه ها و اصطلاحات بوده اند مشاهده می کنیم، آن وقت معلوم می شود که چرا وجود عاریتی آنها در زبان و فرهنگ ما دچار اغتشاشی مضاعف شده است. شاید کمیت مطالبی که در زبان فارسی در باره رئالیسم نوشته و یا ترجمه شده بیش از مطالبی باشد که به اصطلاحات انتقادی دیگر اختصاص یافته، اما از میان انبوه این نوشته ها فقط معدودی از آنها قابل توجه بوده اند و توانسته اند از خام اندیشی های معمول دور شوند. اما نوشته ها به حوزه نظری تعلق دارند، و آسیب اصلی در قلمرو فرهنگی – هنری جدایی حوزه نظر و عمل و عدم گفتگوی میان آنهاست. اگر در نوشته های نظری نور امیدی می توان دید، خام اندیشی وسیعی حوزه عملی را تیره و تار کرده است. رئالیسم خامی که بر رسانه های تصویری ما حاکم است گاهی از حد عوامزدگی نیز در می گذرد. و عجیب آنکه این خام اندیشی مستقر و تثبیت شده در برابر هر جریان اصولی به جد ایستادگی می کند و از روش و تلقی نابجای خود با عنوان واقع بینی (رئالیسم؟!) دفاع می کند. همین رئالیسم خام است که معماری سنگین، مزاحم و پرخرج را به جای طراحی صحنه می نشاند، چهره پردازی (گریم) را به عنصری چشم پر کن و پر بزک و دوزک بدل می کند، صحنه را از انبوه وسایل زائد گرانبار می کند، هنر نقش آفرینی را به حد صفر تنزل می دهد، و روایتگری را از خود زندگی نیز کسالت بارتر می کند.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *