صدای زنانه در ادبیات معاصر ایران

ابراهیم فیاض

زهره رهبری

این مقاله ادبیات را با تمام الزامات ادبی خود به عنوان روایتی از زبان در نظر می گیرد و دو نسل از نویسندگان را با توجه به متغیر جنسیت تحلیل می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان و وارد کردن گویه های ادبیت مکتب فرمالیسم، ۲ جفت متن ادبی در فاصله ۴۰ ساله بررسی شده اند تا ویژگی های جنسیتی و ادبی شان استخراج شود. این رساله به این مساله پرداخته که ویژگی های آثار زنان و مردان در حیطه هایی چون میزان حرکت در معیارهای ادبیات متن، خروج از واژگان خارج از زبان معیار مانند بکارگیری واژگان قدیمی، واژگان بومی، آفرینش واژگان جدید و یا نزدیکی به جریان های مرکزی زبان و فرهنگ مانند استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل ها در دو نسل از نویسندگان چگونه است. این مطالعه نشان می دهد که در متون مورد بررسی، مردان بیشتر از زنان به جریان های ادبی سازی متن نزدیک نشده اند ولی این کار را به شیوه متفاوتی از زنان انجام داده اند؛ مردان بیشتر از زنان به دشوارنویسی روی آورده اند، در حالی که متون زنان در عین حفظ کردن معیارهای ادبیت، روان تر هستند. این نکته نیز گفتنی است که حرکت دو نسل از نویسندگان در طول زمان در جهت نزدیکی به یکدیگر بوده است. یعنی نویسنده مرد نسبت به نویسنده هم جنس خود در نسل پیشین از قواعد دشوار نویسی فاصله گرفته و نویسنده زن نیز نسبت به نویسنده هم جنس نسل پیش خود از روان نویسی دور شده است. در حیطه واژگانی در دو نسل، زنان بیشتر به واژگان زبان منطقه ای و بومی و مردان بیشتر به واژگان زبان معیار وفادار مانده اند. در زمینه خلق واژگان جدید تفاوتی در دو جنس دیده نشد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *