بازسازی مفهوم فرهنگ بر اساس مبانی حکمت متعالیه

میثم صداقت زاده

فهم دقیق آنچه فرهنگ خوانده می شود در علوم انسانی اهمیتی فراوان دارد. این مفهوم در غرب مدرن مسیری پر پیچ و خم را پیموده که برای پی بردن به معنای آن باید از این مسیر آگاه بود.

 

چنان که برخی گفته اند، مفهوم «فرهنگ»، یکی از دشوارترین و در عین حال مهم ترین مفاهیم علوم انسانی است. این مفهوم، در غرب مسیری پرفراز و نشیب را پیموده و همچنان با ابهاماتی روبه روست، و مبتنی بر مبانی و زمینه های تاریخی گوناگون، برداشت های متعددی از آن صورت می گیرد. با توجه به اهمیت این مفهوم در ادبیات دینی جمهوری اسلامی، تأمل و تدقیق در آن ضروری به نظر می رسد. از این رو، در این مقاله پس از تبیین شکل گیری مفهوم فرهنگ در فرانسه، آلمان، بریتانیا و روسیه، با روشی تاریخی، به بازسازی آن در فضای حکمت متعالیه که به اعتباری مبنای نظری انقلاب اسلامی و رهبران آن است؛ پرداخته ایم. این کار از طریق برهان منطقی صورت پذیرفته است. از این نگاه، انسان ها از طریق اتحاد با مراتب مجرد هستی، به صورت جمعی؛ و تجلی دادن آن معانی در رفتار و آداب خود، فرهنگ را شکل می دهند که همان صورت تنزل‎یافته معنا به عرصه فهم عمومی و رفتارهای مشترک و کنش‎های اجتماعی است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *