ارزیابی خوب یا بد بودن سرشت و شاکله انسان براساس حکمت متعالیه

محسن ایزدی

ارزیابی سرشت انسان و نیک یا بد بودن آن، از مسائل مهم و کهن در مکاتب مختلف دینی و فلسفی بوده است.

برخی انسان را نیک سرشت، برخی او را بدسرشت و گروهی هم وی را فاقد سرشت مشترک دانسته اند. این مقاله در جستجوی پاسخ های دقیقی برای سه پرسش اساسی است: او حقیقت سرشت انسان از نگاه هستی شناختی چیست؟ ثانیا متعلق اصلی «خوبی و بدی» در بحث سرشت انسان چیست؟ ثالثا منشأ افعال بد انسان چیست؟

براساس حکمت متعالیه، سرشت انسان – که عبارت است از استعدادهای فطری و غریزی او – نحوه وجود اوست.

هر موجودی در هر یک از مراتب، درجه وجودی خاصی دارد و به میزان درجه وجودی خود خیر، کمال و نیکو است. فلسفه وجودی استعدادهای فطری و غریزی – که مهم ترین آنها عقل است – استکمال انسان و بقای سعادتمندانه اوست.

بنابراین از منظر هستی شناختی، سرشت انسان فقط به «خوبی» متصف می شود و به علت اشتمال آن بر عقل فطری – که مدبر گرایش های انسان است – منشأ اعمال خیر و نیکو خواهد بود. متعلق اصلی در بحث سرشت انسان، خوبی و بدی افعال اوست و منشأ اعمال بد انسان ها نیز خصلتهای موروثی و اکتسابی آنهاست، نه سرشت آنها.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *