به نام خداوند هستی بخش

همراهان گرامی،

با سلام
از همراهی شما با وبسایت چیستی ها سپاسگزارم. و امیدوارم در سال ۱۳۹۹ به لطف همکاری شما شاهد موفقیت این سایت باشیم. سال نو را تبریک می گویم و برایتان از خداوند منان سلامتی و بهروزی و سربلندی مسألت دارم.

 

حامد درودیان
مدیر سایت

***  

 

سالها یکی پس از دیگری می گذرند و ما لحظه هایی چند، اندیشه را مهمان ذهن های خود می کنیم. لحظه هایی که به اصل حیات، به اصل بودن می اندیشیم. این لحظات با دیگر لحظات زندگی تفاوت دارند. با تمام آنچه در کارخانۀ ذهن مان مدام در چرخۀ تولید می گردد؛ در قالب های زبانی عرضه می شود و زیستن ما را میسر می کند.

در لحظاتی که اندیشه مهمان ذهن می شود با این پرسش مواجه می شویم که چرا در متن زندگی چیزی به نام امید هست؟ امید به بودن، به ماندن، به زیستن مهرورزیدن، و به چیزی پایبند شدن. لحظاتی با این پرسش مواجه می شویم که چرا تنها یک چیز در کوزۀ پاندورا بجا ماند و تمام شرارت ها و پلیدی ها برون آمدند؛ آنگاه که پاندورا نتوانست خویشتن دار باشد؟ پاندورا، آن اولین موجود زنانه که از آفرودیت زیبایی را بهره داشت و از آپولو جانِ موسیقایی را. و نامش را هرمس “پاندورا” نهاده بود؛ “تمامی نعمت ها”.

آن لحظه که جهان را فراگرفتند تمام آن اشرار و بدبختی ها و رنج ها، آن زمان تنها این امید بود که ته کوزه بجا ماند. چرا؟ و اساساً چرا وقتی تمام پلیدی ها یکجا گرد آمده اند، این چه حکمتی است که امید کنار آنان باشد؟ مگر این دو از یک جنس اند؟ و اگر تضاد دارند چه چیز را ثابت می کنند؟ اینکه مهمترین هدیۀ یک زندگی یعنی جمع متضادها؟

 

سالها یکی پس از دیگر می گذرند و ما لحظه های زندگی را با امید می گذرانیم. نفس های ما، در تمام طول زندگی، سرشار از امید است.

 

سالی که گذشت کم رنج با خود به همراه نداشت. روزهایی را تجربه کردیم که نام بردن تک تک شان جز اندوهی عمیق بجا نمی گذارد. و باید گفت تنها امیدمان گذر از آنهاست در امتداد گذر زمان. زمان نمی ایستد و همچنان به نماندن خود ادامه می دهد. و همراه و همسفر با زمان، خورشید و ماه نور آفتاب و مهتاب را به زمین هدیه می دهند.

انسان نیک اندیش می دانسته که باید تقویمی باشد که ورقی از آن نشانه گذاری شود به این لطف خورشید و ماه.

و اکنون ما در آستانۀ برگی نو از این تقویم.

سال ۱۳۹۹ آغاز می شود؛ و ما امیدوارانه آرزو می کنیم که لحظاتی باشد برای تأمل در هستی، تفکر در ذات چیزها، و پرسش از چیستی ها.

 

ضمن سپاس از همراهی همۀ شما مخاطبان ارجمند، از طرف خودم و همکارانم در وبسایت چیستی ها سال نو را به یکایک شما عزیزان تبریک می گویم و سلامتی، بهروزی، شادی، و اندیشه ورزی برای شما و عزیزانتان آرزومندم.

 

م. بوذری

سردبیر

آن نقطۀ تلاقی زمین و آسمان

*** 

 

بهار دامن زیبای خویش را گسترد
و صدهزار غزل بر لبان بلبل ها
به صدهزار ترنم دوباره جاری کرد

صدای باد چه زیبا میان گیسوی بید
فضای ساکت شب را_که روح خاموشی ست_
پر از طنین خوش نغمه ی بهاری کرد

عروس سال که تاج شکوفه بر سر داشت
و قامتش به گل و ارغوان مزین بود
به مجلس چمن و سرو و لاله داخل شد

ز حسن روی خوش و موی مجلس آرایش
هزار غنچه گریبان خویش چاک زدند
هزار چلچله شیدای آن شمایل شد

به دست دایه ی ابر بهار در نوروز
زمین چو لعبتکی، سبز جامه بر تن کرد
هوا چو مشک فروشان مشام جان پرورد

خروش چشمه و موسیقی زلال نسیم
به عاشقان خبر وصل دلبران را داد
صبا پیام خوش آشنا به گوش آورد

بهار دامن زیبای خویش را گسترد
هزار خرده ی مینا به آسمان پاشید
شب از ستاره درخشان شد و امید دمید

ز یمن آمدن این بهار رویایی
تمام آهوکان جفت خویش را جستند
دل رمیده ی ما هم به یار خویش رسید

 

منیژه پورعلی

مدیر بخش ادبیات

بهاریه

تبریک نوروز

*** 

> > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *