گفت و گو در شعر فروغ فرخزاد با تکیه بر منطق مکالمه ی میخاییل باختین

 

علی اکبر باقری خلیلی

مرضیه حقیقی

 

میخاییل باختین، صاحبِ نظریه ی منطق مکالمه، بر ویژگی گفت وگویی متون مختلف تأکید دارد و آن را حاصل تعامل متقابل گوینده و شنونده می داند. از دیدگاه او، گفت و گو در بستر اجتماعی شکل می گیرد و با گفتارهای گذشته و آینده در تعامل است. اگرچه از دیدگاه او از میان انواع ادبی، تنها رمان واجد ویژگی های منطق گفت و گویی و چندصدایی است و شعر به دلیل گزینش های محدود و خالی بودن از حضورِ “دیگری” در خور توجه از دیدگاه مذکور نیست، شعر فروغ به سبب گزینش های گسترده، آفرینش فضاها و موقعیت های حضور دیگران و کاربرد واژگان، مضامین و مفاهیم غیر مرسومی که شاعر، آزادانه و به دور از هنجارهای رایج شعری، وارد زبان شعر می کند، دارای ویژگی های گفت و گویی است و عمده ترین شگردهایی که فروغ برای فضاسازی گفت و گو به کار می گیرد، عبارتند از: ۱. کاربرد ضمایر من، تو و او؛ ۲. گزاره های خطابی؛ ۳. چند صدایی؛ ۴. کارناوال. شعر فروغ هرچه از سه مجموعه ی آغازین به سوی دو مجموعه ی پایانی به پیش می رود، از تعلقات فردی، فاصله می گیرد، صبغه ی اجتماعی می پذیرد و از تک صدایی به چند صدایی می گراید. گزاره های پرسشی، امری و ندایی، مهم ترین گزاره هایی هستند که بر منطق گفت و گویی فروغ، دلالت دارند و بیان روایی، برجسته ترین شگرد او برای آفرینش فضای چند صدایی است و انتقادهای صریح و تلخ او، شعرهایش را به سخن کارناوالی نزدیک ساخته و بر خاصیت گفت و گویی و تعاملی شعرش افزوده است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *