فصلنامه ی فرهنگی هنری شماره ی ۲

سویه های حکمت شرق در اندیشه ی هانری کربن

غلامحسین ابراهیمی دینانی در گفت وگو با امیر اسماعیلی و حسین کریم آبادی

 

  • در ابتدا لطفا بفرمایید با توجه به اینک ه هانری کربن، اسلامشناس و ایرانشناس بوده است، آیا می توان او را فیلسوف هم

دانست؟

 

بله، ایشان قبل از اینکه ایران شناس و اسلام شناس شوند، فیلسوف بوده است و شاگرد کسانی چون Émile Bréhier و دیگر بزرگان

فرانسه بوده اند.

شاید بتوان گفت کربن از نظر احاطه و آشنایی به مکتب های گوناگون فلسفی و اساتیدی که در فلسفه ی غرب دیده بود،

نظیر نداشت.

 

  • کربن، علاوه بر آشنایی با علامه طباطبایی با چه فیلسوفان معاصر دیگری از ایران آشنایی داشته است؟

 

بیشتر با علامه طباطبایی ارتباط داشتند، اما به آقای سیدجلال الدین آشتیانی هم علاقه داشتند و دوبار در مشهد به خدمت ایشان

رفتند. معمولاً هر سال، چهار ماه به ایران می آمدند که بیشتر این اوقات جلساتی با علامه طباطبایی در تهران داشتند؛ بنده هم تنها کسی

بودم که به همراه مرحوم علامه طباطبایی از قم به تهران می آمدم و در جلسات تهران که با هانری کربن گفت وگو داشتند، شرکت داشتم.

این جلسات، معمولا روزهای پنجشنبه و جمعه در خیابان بهار و در منزل آقای ذوالمجد طباطبایی تشکیل می شد. ایشان به شدت مجذوب فرهنگ و فلسفه و عرفان اسلامی شده بودند.

چه انگیزه یا انگیزه هایی موجب می شود تا کربن شیفته ی تمدن ایران و فرهنگ تشیع بشود؟

سخن گفتن از درونیات اشخاص دشوار است. اما شنیده ام، روزی Louis Massignon که اسلام شناس و آشنا به زبان عربی بود و

کربن را فردی معنوی مآب می شناخت، کتابی از سهروردی را به کربن می دهد و به او توصیه می کند این کتاب به درد تو می خورد! کربن هم که زبان عربی را به خوبی می دانست، آن کتاب را مطالعه می کند و مجذوب سهروردی می شود.

سپس کربن به ایران سفر می کند و مجذوب ملاصدرا و سپس مجذوب ایران باستان می شود. در نهایت به شخصیتی علاقه مند به تشیع بدل می شود….

 

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *