معرفی کتاب «پیشگامان نقد ادبی در ایران»
پل اسپراکمن
ترجمه دکتر محمد دهقانی
نقد ادبی، به معنای اصیل آن، در تاریخ نقد ادبی در ایران کمتر دیده می شود؛ این امر مؤید سخن پارسی نژاد (ص ۲۶۵) است که در نخستین جمله پی گفتار می گوید: «نقد ادبی، به مفهوم علمی و اروپایی آن، در ادبیات قدیم فارسی وجود ندارد. وی در سراسر کتاب می کوشد تا نکته ای بیابد که دست کم تا حدی شبیه آوای انتقادی جدید باشد. این امر موجب می شود که وی از قلمرو ادبیات پا فراتر نهد و به زبان شناسی، تاریخ، جامعه شناسی، علم، و الهیات و دیگر مسائل مربوط به ایران بپردازد. پارسی نژاد، در بحث از آرای انتقادی کسروی نیز اندیشه های او را در باب سره نویسی مطرح می کند(ص ۷-۱۸۶) در منتخبات آثار روشنفکران آنچه به عنوان نقد ادبی مطرح شده اغلب به مسائلی چون ویرایش بهتر و رعایت ایجاز و صحت در نوشتار فارسی محدود می شود – که البته اهدافی ستودنی است، اما به زحمت می توان آنها را در زمره نقد ادبی به شمار آورد. به نظر می رسد تاریخ نقد ادبی در ایران بیش از آنکه به راستی تاریخ نقد ادبی باشد بررسی پیدایش خرد محض در نوشتار فارسی است. این توجه به خردگرایی و تفکر عرفی باعث شده است که کتاب پارسی نژاد به لحاظ ترسیم شجره نامه روشنفکری در ایران غنی باشد
آخوندزاده، کرمانی، ملکم ، طالبوف، مراغه ای، کسروی
کار خود پارسی نژاد هم، به رغم ارزش آشکار آن در مقام نخستین پژوهش جامع راجع به نقد ادبی نوین ایران در زبان انگلیسی، می توانست از ویرایش بهتر و ایجاز و صحت بیشتری برخوردار باشد، نخست برخی اغلاط جزئی در آوانگاری است که اگر نبود، این کتاب متنی پاکیزه به شمار می رفت. دوم اینکه پارسی نڑاد اغلب سبک نوین یک نویسنده را می ستاید، اما ترجمه های تحت اللفظی و مفصل او از آثار آن نویسنده ممکن است این ادعا را در نظر خوانندگان انگلیسی زبان نادرست جلوه دهد.