Tag: غزل نو

مشق ایمان عشق سروده هایی از منیژه پورعلی (۶) ۱) یادت نمی‌آید یادت نمی‌آید ولی من آشیان کوچک دستان سردم را با دست‌های داغ عشقت شعله‌ور کردم ای کاش می‌شد بار دیگر… بار دیگر…. باز به روزهای رفته برگردم!   ای کاش می‌شد باز هم افسانه‌ات باشم از ماجرا لبریز هم خانه‌ام باشی دیوانه‌ات هستم […]

از اصل دور گشته و بر اسب مانده ایم سروده هایی از منیژه پورعلی (۵) ۱) وقتی که مرگ دیده ی راضی به تب شدیم بازیچه ی طلسم سیه کار شب شدیم از اصل دور گشته و بر اسب مانده ایم با این همه تبارِ یلی، بی نسب شدیم نرد فلک به ششدر ایام باختیم […]

ورق بزن که بخوانی کتاب جانم را سروده های منیژه پورعلی (۴)   1) به راه عشق تو مردن ز زندگانی به نشان داغ تو بردن ز بی نشانی به بیا ببوسمت ای آخرین گناه بهشت که طعم سیب لبانت ز جاودانی به خدای من شو و با نور خود بسوزانم شرار خاکیت از مهر […]

  شور شیرین شعله ها زد تیشه ی فرهاد کو؟   سروده های منیژه پورعلی (۳)   1) دلخسته ایم و لعن به آینده می کنیم یاد گذشته های درخشنده می کنیم مرغ مسیح را به تمسخر گرفته ایم کوریم و عیب کار نگارنده می کنیم شیران پرچمیم که با باد آرزو تقلید حمله های […]

بیستون دلم از تیشه ی فرهاد پر است   سروده هایی از منیژه پورعلی   1) خاطرم را شاد می خواهی ولی غمگین ترینم من پر از اندیشه های مبهم شک آفرینم مثل یک پیغمبر یاغی که می خواهد جهان را مملو از آیات کفرم، خالی از افسون دینم دیده ام کروبیان را در غرور […]

یادگار آتش و عشق و شراره   سروده هایی از منیژه پورعلی (۱) ۱) ای یادگار آتش و عشق و شراره تو ای بهترین پدیده ی چندین هزاره تو ای پادشاه مقتدر ملک عاشقی دنیا همه پیاده و تنها سواره تو عشق پر از سکوت غریبانه ی مرا فریاد میکنی به زبان اشاره تو میخانه […]