ابن رشد گرایان یهودی
نگاهی به تأثیرپذیری سنت فلسفی یهود از ابن رشد
الیور لمن
ترجمه مسعود خیرخواه
ابن رشد فیلسوفی است که تأثیرش بر یهودیان و مسیحیان بسیار بیشتر از تأثیری است که تاکنون بر مسلمانان داشته است. نوع فلسفه ای که وی هوادارش بود و به طور گسترده ای از مکتب مشایی به سرحلقه گی ارسطو وام گرفته بود، تا آنجا که به غرب جهان اسلام مربوط می شود پس از مرگش از شکوفایی بازماند. این فلسفه در شرق، که اغلب به نحو کامل با اشکال گسترده تر و عرفانی تر بیان فلسفی ادغام شد تا اندازه ای به رشد خود ادامه داد؛ امّا در اصل باید اذعان کرد که شواهد چندانی بر علاقه ی مداوم به ابن رشد تا مدت ها پس از مرگش وجود ندارد.
تاریخ نگاران فلسفه اسلامی اغلب مدعی اند با آن که ابن رشد احتمالاً تصور می کرد دراحتجاج بر غزالی پیروز شده و مطلوبیت مطالعه فلسفه در محیط اسلام را تثبیت کرده است، امّا این غزالی بود که پیروز میدان شد. چرا که به نظر می رسد تفکر ابن رشد از نیل به جایگاهی درخور در نزد متفکران مسلمان بعدی بازمان. تنها در قرن بیستم بود که نویسندگان مسلمان به این مهم پی بردند که اندیشه او، علی الخصوص آنها که به ارتباط میان دین و فلسفه مربوط می شود واجد شماری مضامین درخور توجه است. ابن رشد در جهان فرهنگی یهودیان و مسیحیان مسیر بسیار متفاوتی داشته است. اگرچه در جهان مسیحیت هم در دوره قرون وسطی و هم در عصر رنسانس واجد اهمیت بود.
در جهان یهودی او عامل خلق آثار فلسفی فراوانی شد که از قرن سیزدهم تا رنسانس را دربرمی گیرد و (در این دوران) ترجمه های بسیاری از آثار وی به عمل آمد. جالب آنکه ترجمه آثارش به زبان عبری سبب محبوبیت بیشتر کارهایش شد. مانند “فصل المقال” که تأثیر فراوانی بر جهان یهودی داشت.
ادامه مطلب > > > >