بررسی تطبیقی پایان جهان در اسطوره های ایران، هند و اسکاندیناوی

مهدی احمدی

سید کاظم موسوی

وجود پایانی برای هستی، از مهمترین درگیریهای ذهنی انسان است. این دغدغه ذهنی، به نوعی در اسطوره ها نمود یافته است. بررسی نگرش به پایان جهان در اسطوره های ایران، هند و اسکاندیناوی، محور اصلی این پژوهش است. در این بررسی فرض بر این است با وجود تفاوت های ظاهری، این سه اسطوره اغلب دارای ساختار و بن مایه های مشترکی هستند. باور به دوری بودن آفرینش اساس وجود قیامت در هر سه اسطوره است؛ آفرینش از یک نقطه شروع می شود، از عصری طلایی عبور می کند و در طول زمان، به فرتوتی دچار می شود. خدایان با از بین بردن جهان فرتوت، جهانی نو و تازه می آفرینند. این فرتوتی در ایران به کامل شدن آفرینش منتهی می شود، در هند باعث از بین رفتن همه چیز و خلق دوباره کاینات می شود. در اسکاندیناوی، با از بین رفتن جهان و خدایان، دو انسان نجات می یابند و نسل جدید بشر، هستی می یابد. چرخه مرگ و آفرینش چرخه ای دایمی است و پایان جهان، پایان آفرینش نیست. در پایان جهان، با رسیدگی به اعمال انسان، بر دوری بودن این چرخه تأکید می شود. در این تحقیق کلیت اسطوره ها به صورت تحلیلی مقایسه ای بررسی شد و شباهت ها و تفاوتها مشخص گردید.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *