مروری بر “منطق و وجود” اثر جان هیپولیت
ژیل دولوز
ترجمه شروین طاهری
پیدایش، تکوین و ساختار فنومنولوژی روح هگل قوام بخش و حافظ تمامی تفاسیر هگل بود . اما مقصود و هدف از نگارش این کتاب تازه (منطق و وجود) بسیار متفاوت است. مسئله ی هیپولیت در این کتاب قراردادن منطق، فنومنولوژی و دایره المعارف فلسفی (هگل) بر پایه ی ایده ها و تصورات معین و نقطه نظرات مشخص است. فلسفه تنها می تواند هستی شناسی باشد و قادر نیست چیز دیگری شود، اما این جا نه هستی شناسی مبتنی بر ماهیت یا ذات بلکه تنها هستی شناسی مبتنی بر معانی مد نظر قرار دارد.
آن طور که در آنجا (در کتاب مذکور) دیده می شود، درون مایه ی این کتاب اصیل بر اساسی بسیار قدرتمند تشکیل یافته است. این که فلسفه همان هستی شناسی است، در ابتدا به معنای تمایز کلی آن با انسانشناسی است. انسانشناسی به دنبال طرح پرسش و مباحثه در باره ی انسان است . در این نوع تحلیل، نوعی گفتمان تجربی در باب انسان، انگاشته شده که گوینده در آن از متعلق گفت و گو منفک است. تفکر در سویی و هستی در سویی دیگر. در این مسیر آنچه از معرفت اخذ می گردد، نوعی جنبش (کنش) است، اما نه جنبشی (کنشی) به سوی موضوع که در آن صورت در خارج از آن باقی می ماند. معرفت در واقع قدرت انتزاع کردن است و بازنمودی از خارج و صوری است، بنابراین ، تجربه باوری به صورت گرایی راجع می گردد؛ و فرمالیسم نیز تنها به تجربه باوری ارجاع می دهد.
ادامه مطلب > > > >