انسان ایرانی معاصر و کانت
گفتگو با دکتر کریم مجتهدی
مادامی که به اهمیت فلسفه و اینکه در آموزش و پژوهش کلا این رشته سخن اول را می زند، پی نبرده ایم و عمیقا نیاز به تفکر در نزد ما به وجود نیامده، نه فقط به فلسفه کانت بلکه به معنای اصلی نظرات هیچ یک از فلاسفه پی نخواهیم برد. این موضوع چه در مورد فلاسفه غرب و چه به نحو عمیق تر در مورد متفکران بزرگ ایرانی – اسلامی خودمان نیز مطرح است. ما هنوز اهمیت اصلی فلاسفه خود را نمی دانیم و اغلب به فرزندان ناخلفی می مانیم که به نحو سطحی به فضل پدران خشنودند و فخر می فروشند . معرفی صوری ابن سینا ، شناخت عمق تفکر ابن سینا نیست، همانطوری که آشنائی سطحی با تفکر کانت، معرفی فلسفه کانت نیست. مسأله اصلی فرهنگی ما در این زمینه الزاماً تقابل فلسفه های غربی با فلسفه های اسلامی نیست، بلکه به معنای بسیار ساده تر، تقابل سطحی اندیشی با تعمق واقعی است. هر نوع فلسفه اعم از فلسفه ابن سینا و یا کانت، در سطح، عمیقا معنای اصلی خود را از دست می دهد و همین مشکل اصلی است. در واقع، سطحی اندیشی نوعی تفتیش فکر است؛ یکی از نمونه های خود تفتیشی هم همین است.
- آقای دکتر، در متنی که برای نشریه Zeit نوشته اید، اشاره کرده اید که از لحاظ مطالعات فلسفه تطبیقی، به نظر نمی رسد که بتوان در کوتاه مدت میان تفکر کانت و سنت های فلسفی ایرانی – اسلامی به نحو عمیق به مقایسه های تخصصی اصیلی پرداخت و در این مهم نتایج موجهی به دست آورد، حال سوال این است که آیا اصلا می توان میان آرای فیلسوفی که به عصر تجدد متعلق است و سنت هایی که به دوران ماقبل مدرن تعلق دارند، همزبانی و گفت و گو برقرار کرد؟
متعاطی فلسفه عملا در یادگیری و در تفکر مستمر خود ناچار از مقایسه است که البته منظور مؤول سازی افکار یک متفکر به متفکر دیگر نیست که این صرفا جنبه ای از مصادره به مطلوب خواهد بود که افت تفکر و خطری مدام برای هر نوع یادگیری و مطالعه است. منظور از مقایسه الزاما نشان دادن وجوه تشابه و مطابقت دادن مطالب به عینه به یکدیگر نیست، بلکه با توجه به نظرگاههای مختلف در سنتهای متفاوت به نحوی هدف اصلی ممانعت از انسداد و کوری ذهن است که در اثر عادت و عدم توجه به افق های جدید حاصل می شود. باید با دقت و تأمل در سنتها ، به امکانات آتی تفکر انسان دست یافت و از آنها در جهت توسع عقل سود جست. ولف فیلسوف آلمانی که در دوره جوانی، کانت نیز پیرو او بوده و در فلسفه اخلاق از افکار او استفاده های زیادی کرده، اصلا فلسفه را تفحص در امکانات آتی تفکر تعریف می کرده است. مطالعات تطبیقی در فلسفه، احتمالا صورتی از صور همین نوع تفحصات کاملا موجه می تواند باشد.
ادامه مطلب > > > >