بازی حاشیه ای ریچارد سوم بر مدار “شاه لیر” شکسپیر در “آشوب” کوروساوا
باشمشیری آخته؛ دلیرمردی به برج آویخته!
محمد هاشمی
وقتی در برابر فیلمنامه ای ماندگار از فیلمنامه نویس کارگردانی شناخته شده در تاریخ سینما قرار می گیریم که از یک اثر بزرگ ماندگار در تاریخ ادبیات نمایشی اقتباس کرده است، فارغ از تمامی روش های تحلیل دیگر، آنچه بیش از همه جذاب خواهد بود، شاید این باشد: کاوش در میانه جهان فکری فیلمنامه نویس، کاوش در میانه جهان فکری نمایشنامه ای که فیلمنامه نویس از آن اقتباس کرده است و سرگردان شدن (aporia) در تودرتوهای هزارتویی که معجون درهم تافته جهان فکری دو نابغه برایمان به ارمغان می آورد. اما وقتی بخواهی حاصل این سرگردانی ماجراجویانه و مهیج را تحت نظامی در آوری که به نوشته ای منسجم بینجامد و نه حتی به گزین گویه هایی که حاصل فکرهای پایان نایافته هستند که شاید این یکی، البته شاید با آن ساختار نظام نایافته سرگردانی هایت نزدیکتر باشد)، چاره ای نداری جز این که با دسته دسته کردن و طبقه بندی، انگار آن هزارتو را محدود به قطعات مجزای مشخص کنی. من در میان این قطعات مجزا، در این مقاله تنها یکی را در مورد فیلمنامه آشوب جدا می کنم و سعی می کنم در کوتاهنوشت ترین شکل ممکن، درباره بخشی از آن سخن بگویم. بخشی که به جای این که به «مرکز» سنتی بحث (شباهتها و تفاوت های فیلمنامه آشوب و نمایشنامه شاه لیر اثر شکسپیر) بپردازد، تلاش دارد در حاشیه این بحث به بازی سرگرم کننده تر و لذت بخش تری بپردازد. بنابراین، این نوشته، به رابطه بینامتنی آشوب و ریچارد سوم شکسپیر خواهد پرداخت. با وجود این، کوروساوا در این بازی حاشیه و مرکز، تنها با شاه لیر و ریچارد سوم درگیر نیست؛ بلکه در نمایش سازوکار عظیم تاریخ و نقش زنان و مردان ستمگر طالب قدرت یا انتقام، در این مکانیسم، مکبث و نمایشنامه های مهم دیگر شکسپیر نیز در گیرند.
ادامه مطلب > > > >