سفر به جهانِ دیگر، در سرایشِ کهنِ پارسی
بو اوتاس
ترجمۀ داریوش کارگر
برداشت از مفاهیم بهشت و دوزخ، در قالب شرح سفرهایی به جهان دیگر، ریشه ای کهن در دین ایرانی دارند. در بخشهای به جامانده از اوستا، به ویژه در وندیداد ۱۹ و هادخت سک ۲-۳ ، پاره هایی در توصیف سرنوشت آدمی، در دوران پس از مرگ می توان یافت که می تواند به مثابه سنگ بنای شرح این جهان دیگر عمل کند. این مساله، در نوشته های دینی زبان پهلوی، همچون مینوی خرد (بخش ۱) و بندهش (بندهش بزرگ یا ایرانی، بخش ۳۰) بازتاب می یابد. در بهمن پشت نیز این نکته توضیح داده شده که چگونه خود زردشت، پس از آن که اهورامزدا «خرد همه آگاهی» را به وی اعطاء کرد، در حالتی شهودی، بهشت و دوزخ و سرنوشت آدمی را در آن جایها به چشم می بیند. از زمان ساسانیان نیز شرح دو سفر خیالی که به طور کامل به خارج از زندگی این جهانی پرداخته اند، وجود دارد. زمان وقوع نخستین سفر را می توان تقریبا دقیق تعیین کرد، چرا که بر ماندگارترین نوشت افزار، یعنی سنگ، برجای مانده است. نوشته مذکور، دو کتیبه است با محتوایی نزدیک به هم، که به دستور کرتیر (Krader) موبد ساسانی، در پایان قرن سوم میلادی بر دیواره های کوهی در مرکز ایران حک شده اند. شرح سفر دوم به زبان پهلوی ست که در ارداویرازنامه (Arda vida – namag ) آمده، و همچون غالب نوشته هایی که به پهلوی کتابی نوشته شده اند ، تاریخی مبهم به دست می دهد؛ در این مورد خاص اما، می توان گفت که این اثر، احتمالا، در پایان دوره ساسانیان به نگارش در آمده و نسخه های موجود نخست در قرن نهم با دهم میلادی از روی آن نوشته شده است.