امیر صائمی

وقتی در پی درخواست دوستان فصل نامه نقد کتاب؛ اخلاق، علو م تربیتی و
روا ن شناسی پذیرفتم تا درباره یکی از کتاب های تازه منتشرشده نقدی بنویسم، با
اشتیاق تصمیم گرفتم نقد خود را به کتاب تازه و مهم استاد مصطفی ملکیان، در
رهگذار باد و نگهبان لاله ، اختصاص دهم. جدای از اهمیت و ارزش کتاب و آرای
ملکیان، اشتیاق من به نوشتن نقدی بر کتاب ملکیان هم به این دلیل بود که
تردیدی نداشتم ملکیان، برخلاف بسیار دیگرانی که انتقاد را برنمی تابند، عالمانه از
نقد استقبال می کند؛ و فضای فلسفی ایران، به باور من، بی اندازه نیازمند نوشته های
انتقادی آکادمیک است. با اینکه سیره ملکیان را نیک میدانستم، وقتی ایده
نوشتن این نقد را با خود وی در میان نهادم، انصافاً من را بسیار تشویق کرد تا این
نقد را بنویسم و با این کار در گسترش سنت گفت وگوی انتقادی گامی بردارم. از این
نظر قدردان اویم. گشودگی به نقد و عاشق آرای خویش نبودن از جمله سیره های
مثال زدنی ملکیان است که برای من و دیگران آموزنده است. دیگر دلیل اشتیاقم
برای نگاشتن این نوشته این بود که این فرصت را برای من فراهم میکرد تا به شیوه
روشنی اختلاف نظرهایم را با مصطفی ملکیان، که سالها است سعادت آشنایی با او
را دارم، و بسیار حق شناس اویم، بیان کنم.
بگذارید از همین ابتدا بگویم که تردیدی نیست که در رهگذار باد و نگهبان لاله
کتابی بسیار خواندنی است. درباره موضوعات بسیار گسترده ای – از دینشناسی تا
روان شناسی، از تعلیم وتربیت تا نهج البلاغه و از سیر و سلوک تا آزادی – بصیرت های
نابی دارد و سرشار از دغدغه های شریف و انسانی است. من حتی با بخش مهمی از
پیام اصلی کتاب نیز همدلم که برخی روایت های سنتی از دین با جمود بر ظواهر،
از کارکردهای این جهانی دین برای تأمین اخلاق، عدالت و آزادی غافل شد ه اند، و از این رو نیازمند بازسازی هستند.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *