گادامر و علوم انسانی
محمدعلی مرادی
گادامر بر مفهوم Geschmack که در آلمانی مزه، ذائقه و ذوق و حتی سبک هنری میتوان ترجمه کرد، بیان میکند که ذوق بدون شک یک نوعی از شناخت یا معرفت است، ازاینروست که او میکوشد بنیانهای نظری خود را بر پایهی سنجش نیروی داوری قرار دهد.
هانس گئورک گادامر فیلسوف معاصر آلمانی، نوشتههای بسیار دارد و میتوان از خلال مهمترین اثر او «حقیقت و روش» گزارشی اجمالی از او در فضای زبان فارسی ارائه داد. سبک و سیاق این گزارش فلسفی است و کوشیده میشود تا در بستر فلسفهی آلمانی گادامر گزارش شود.
میتوان گفت فلسفهی اروپایی بهطور عام و فلسفهی آلمانی بهطور خاص بر شانههای کانت استوار است. کانت بود که با ترکیب دو گرایش فلسفی فرانسوی و انگلیسی، گونهای دیگر از فلسفه را بنیانگذاری کرد که به آن فلسفهی انتقادی سنجشگرایانه نام نهادند. کانت ۳ کتاب نوشت که عبارت بودند از سنجش خرد ناب، سنجش خرد عملی و سنجش نیروی داوری که به ۳ شاخهی مهم منطق، اتیک و استاتیک پرداخت. این ۳ کتاب تأثیر بنیادین بر اندیشهی بشری گذاشتند؛ ازاینروست که جهان اندیشه به پیش و بعد از این ۳ سنجش تقسیم میشود. اگرچه کانت این ۳ کتاب را نوشت؛ اما تمرکز بر روی هر ۳ بهطور یکسان نبود. در آغاز بر روی سنجش خرد ناب تمرکز صورت گرفت؛ چراکه با تسلط فیزیک، ریاضی این کتاب میکوشید فیزیک و ریاضی را مورد تأمل فلسفی قرار دهد، در واقع کانت کوشیده بود تا فیزیک نیوتنی را بفلسفد و بنیادهای فلسفی برای فیزیک نیوتنی برسازد.
اما خوانش سنت انگلوساکسون از کانت به گونهای خاص صورت گرفت و به مفاهیم دیالکتیک و بخش خرد که قلمرو ایدهها بودند، پرداخته نمیشد. خود کانت دانش را با مفهومی از سیستم تناورده میکند، این توجه به سیستم زمینه را به گونهای فراهم میکند تا یکی از مؤثرترین کتب در علوم انسانی توسط جان استوارت میل، یعنی سیستم منطقی استقرا و قیاس نوشته شد. این کتاب به نام علم اخلاق نیز معروف شده است و پایهی علوم روحی یا انسانی قرار گرفت. در این کتاب یکنواختی، قاعدهمندی، قانونمندی را مورد شناسائی قرار میدهد.
ادامه مطلب > > > >