مسئولیت اجتماعی ترویج فرهنگ رعایت حقالناس
مصاحبه ایکنا با دکتر بیژن عبدالکریمی
متن مصاحبه خبرگزاری ایکنا با بیژن عبدالکریمی در خصوص رابطه دین و امر اجتماعی، منتشرشده در تاریخ شنبه، ۱۴ اردیبهشت¬ماه ۱۳۹۸:
ترویج فرهنگ رعایت حقالناس، یکی از مهمترین مسئولیتهای اجتماعی است که دینداران امروز میتوانند برحسب ظرفیت خود در جامعه به عهده بگیرند.
*ادیان توحیدی چه نگرشی به جامعه دارند؟ رویکرد اجتماعی اسلام با سایر ادیان چه تفاوتی دارد؟
عبدالکریمی: جواب به این سؤال مقداری دشوار است به این معنا که همه ادیان توحیدی نسبت به جامعه، نگرش و رهیافتی دارند و هیچکدام از آنها نسبت به مسائل اجتماعی بیتفاوت نبودهاند اما از این نکته نمیتوان نتیجه گرفت که ادیان توحیدی به دنبال ایجاد یک سیستم اجتماعی ثابت و خاص بودهاند، همه ادیان ابراهیمی و انبیای بزرگ آنها جزو نقادان بزرگ اجتماعی بودند و در وهله اول، با نظام بردهداری، نظام طبقاتی و روابط غیرانسانی در میافتادند اما این به این معنا نیست که آنها در صدد شکل دادن به یک سیستم ثابت و لایتغیر ازلی و ابدی برای همیشه تاریخ بودند. رسالت آنها اصلاح جامعه موجود تاریخی خودشان و تعالی بخشیدن تدریجی به آن بود.
ادیان توحیدی، که یکی از نیرومندترین پشتوانههای حیات اخلاقی بودهاند، از پیشگامان اعتقاد به وحدتِ نوعیِ بشر بودند و همه بشریت را با تمام رنگها و نژادهای مختلف فرزندان یک پدر و یک مادر میدانستند و معتقد بودند بشریت، یک خانواده واحد را محقق میکند. در این نگاه، جوامع مختلف، منشوری هستند که نور واحدی را بازتاب میدهند. هدف از این تکثر بشری هم این است که نوعی از شناخت و معارفه نسبت به یکدیگر و بدان واسطه نسبت به حقیقت و ذات باری صورت گیرد. در قرآن هم آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»(حجرات، ۱۳)
پیامبران ادیان ابراهیمی همواره دعوتگر به حذف هرگونه تقسیمبندیهایی بودند که وحدت نوعی بشر را از بین می¬برد، چه تقسیم بین خواجه و برده باشد و چه تقسیم بین نژاد برتر با غیربرتر. در تاریخ قوم یهود میبینیم که فرعون، بنیاسرائیل را نژاد فرودست میدانست و به همین جهت به آنان ظلم و ستم روا میداشت. حضرت موسی در مقابل این رویکرد برده¬داری به مقابله برخاست و کوشید تا یهودی¬ها را رهایی بخشد. پیامبر اسلام نیز با فاصلههای طبقاتی درافتاد. سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام که خانواده واحدی را تشکیل میدهند و در سنت ادیان عبری سامی قرار دارند، یک رویکرد مشترکی به انسان و جامعه دارند و این رویکرد عبارت است از این که هر سه دین در حقیقت خودشان، بر خلاف انحرافاتی که صورت گرفته است، به وحدتِ نوعیِ بشر قائل اند و با شکافهای نژادی، طبقاتی و قبیله¬ای مخالفت می¬ورزند.
اما درباره رویکرد اجتماعی اسلام باید گفته شود این رویکرد، لااقل نسبت به دو دین یهودیت و مسیحیت نیرومندتر است و شکافی که بین امر عرفی و امر دینی که در نگاه مسیحی وجود دارد، در نگاه اسلامی وجود ندارد. پیامبر ما از منظر کاتولیسیسم یک فرد سکولار است چرا که در روایت کاتولیسیسم از مسیحیت که برداشت غالب در آن دین بوده است، یک مسیحیِ واقعی ازدواج نمیکند، مجرد باقی میماند و از کارهای دنیوی فاصله میگیرد اما پیامبر اسلام مرد تجارت، مرد شمشیر و مرد خانواده است و نگاهی بسیار حساس و دقیق به مسائل جامعه دارد. لذا شکافی بین دنیا و آخرت و امر دینی و امر عرفی در اسلام وجود ندارد.
همچنین در رویکرد اجتماعی اسلام نوعی گشودگی به دیگر فرهنگها وجود دارد. همچنین، در اسلام فرهنگها و نظامهای زندگی طبیعی مردم، منبعی برای استنتاج احکام فقهی و دینی اسلام قرار میگیرد. اسلام در زمان ظهور خود نیز نسبت به فرهنگ زمانه گشودگی نشان داده است. این که بیشتر احکام فقهی و اجتماعی اسلام، به جای اینکه تأسیسی باشند، امضایی هستند نشان میدهد که اسلام، دینی باز و انعطافپذیر نسبت به اقوام مختلف و فرهنگهای بشری است.
*نقش و ظرفیت دینداری و دینداران امروز را در بهبود جامعه و تعالی آن چگونه ارزیابی میکنید؟
عبدالکریمی: به عقیده من، امروز حیات دینی در سراسر جهان، به دلیل اینکه جهان جدید در ذات خود، سکولار است، بسیار سخت و دینداری در سراسر جهان، صرفاً به امری موروثی و فرهنگی تبدیل شده است. یعنی اسلام و دیانت برای بسیاری از مردم، صرفاً میراثی است که از گذشتگان به آنها رسیده است، بیآنکه خود در انتخاب آن نقشی داشته باشند. جایی که خودآگاهی و انتخاب حضور نداشته باشد، امر دینی متحقق نمیشود. به همین دلیل است که میگویم ما نباید دچار خودفریبی شده، تصور کنیم یک جامعه دینی داریم.
اما به هر حال، فرهنگ دینی همواره حامل پیام اخلاقی بوده است و من شدیداً اعتقاد دارم با وجود اینکه حیات دینی در جامعه ما و جهان بسیار ضعیف شده، هنوز هم دینداران ما میتوانند حامل ارزشهای والای اخلاقی باشند، هر چند که این پتانسیل اخلاقی در سراسر جهان و به تبع آن در جامعه ما به شدت ضعیف گشته است و متأسفانه ظاهرگرایی دینی موانعی را هم در بهبود وضعیت اخلاقی جامعه ایجاد کردهاند اما با همه این اوصاف یک نوع پتانسیل اخلاقی در فرهنگ دینی جامعه وجود دارد که حائر اهمیت است و اندیشمندان و روشنفکران نمی¬توانند نسبت بدان بی¬تفاوت باشند.
اینکه دینداران بتوانند فرهنگ رعایت حقالناس و رعایت حقوق دیگران را ترویج دهند، یکی از مهمترین مسئولیتهای اجتماعی است که امروز میتوانند بر حسب ظرفیت خود در جامعه به عهده بگیرند. دینداری، امروز هم میتواند سرمایهای اجتماعی به سمت تحول و تعالی جامعه باشد، به شرط آن که طرح و برنامهای وجود داشته باشد. در حال حاضر متأسفانه جامعه ما به طور کلی و حاملان فرهنگ دینی و دینداران به طور خاص فاقد این طرح و برنامه هستند.
چه مدلی از دینداری برای شما که قائل به شواری حیات دینی در جهان سکولار کنونیهستید، قابل دفاع، عقلانی و پرمنفعتتر برای جامعه است؟
عبدالکریمی: آن مدلی که دینداران در صدد تحمیل عقاید خود به دیگران برنیایند و تعالیم خود را صرفاً به مردم پیشنهاد دهند؛ دینداری¬ای که در کنار عنصر محبت و دوستی، و در کنار آنچه در شیعه، ولایت خدا گفته میشود، میتواند تأثیر داشته باشد، دینداران تا زمانی که محبت ایجاد کنند و مردم، دوستشان داشته باشند میتوانند در امور دخالت کنند اما آن جایی که مردم حس دوستی نداشته باشند، آنها حق دخالت ندارند. لذا معتقدم دینداران در حکم یک حزب هستند. زمانی یک حزب میتواند مشروعیت سیاسی هم داشته باشد که اکثریت جامعه از آنها حمایت کنند اما آن جایی که اکثریت از آنها حمایت نکنند، آنها حقی بر جامعه نداشته، نباید چیزی را به جامعه تحمیل کنند. تعبیر زیبای قرآن کریم این است که خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ»(غاشیه، ۲۱)، تو تنها موظف هستی به مردم انذار دهی و یادآوری کنی.
در راستای عقلانی و فایدهمند بودن، مناسک دینی در جامعه هم میتواند مورد بازنگری و تأمل دوباره قرار گیرد و نسبتی با پیام اصلی این مناسک برقرار شود. بسیاری از شعائر و مناسک دینی بخشی از فرهنگ ما شدهاند بدون اینکه روح دینی خود را داشته باشند بلکه صرفاً یاد و خاطره ای از گذشته هستند. بسیاری از مناسک، کارکردی را که قبلاً داشتند ندارند بلکه به یک فستیوال، جشنواره و بهانه ای برای لذت و سرگرمی تبدیل شدهاند. البته این سخن من مطلق نیست و مناسک هنوز هم در حیات اخلاقی جامعه نقش دارند اما این نقش بسیار اندک گردیده است؛ هجوم بی اخلاقی و نیهیلیسم جهان کنونی، آخرین سنگرها را نیز دارد میگیرد.
گفتوگو از مجتبی اصغری
منبع:
http://iqna.ir/00FykX
@iqnanews
> > > >