اول ماه می، روز جهانی کارگر

حرف خاصی نیست. فقط تبریک این روز به کارگران هم میهن؛ از طرف چیستی ها.

و فقط چند سؤال، به فراخور این سایت:

 

کار چیست؟

آیا بشر برای کار زاده شده است؟

کار و کارگری دقیقاً چقدر دایره ی معناهایشان منطبق است بر هم؟

اینکه آدم ها هشت ساعت موظف در روز کار کنند، خوب است یا بد؟

اینکه شرکت های بیمه به آدمی که سی سال کار کرده، بیمه ی عمر پرداخت کنند درست  است یا نادرست؟

اینکه سال به سال قوانین کار، ماده و تبصره های جدّی تر پیدا کند به نفع ما خواهد بود یا به ضرر ما؟

روان انسان با چه کاری صیقل می یابد؟

مفهوم رفاه چیست و رفاه مادی با زندگی آدمی چه کرده است؟ چیزهایی مثل برق، آب لوله کشی، تلفن، گاز شهری، و اشیائی مثل یخچال، تلویزیون، ماشین لباس شویی و …

چرا بعضی از آدم ها در طول عمرشان نمی خواهند بپذیرند که تنبلی و تن پروری به هر نحوی ناشایست است؟

سودای بازار در فرد و در جامعه چه بر سر نسل های بعد خواهد آورد؟

و رابطه ی کارفرما و کارگر چگونه باید باشد که به کرامت انسانی آدمیان نزدیک شود؟

 

و بسیاری سؤال های دیگر …

 

پیش از ما بسیاری از متفکران به این سؤال ها پاسخ داده اند. یکی از این متفکران اریک فروم است که هشت ساعت کار اجباری را از معایب دنیای مدرن و ماشینی شدن انسان می داند؛ و دیگری هانا آرنت است که در کتاب وضع بشر، کنش های آدمی را به سه بخش تقسیم می کند: “زحمت”، “کار”، و “عمل”.

با این تعبیر، شخصی را در نظر می گیریم که از صبح که بیدار می شود و خود را آماده ی رفتن به محل کار می کند، اگر بیش از حدّ معقول و مشخصی روبروی آینه بایستد برای آراستن چهره و لباس گویی دچار زحمت شده است. این شخص همه ی روزهای هفته بجز یک روز، هشت ساعت کار می کند؛ اگر از کار خود راضی نباشد و صرفاً بخاطر اجبار کار کند و هیچ احساس سودمندی نداشته باشد از نظر آرنت باز بجای آنکه کار کرده باشد دچار زحمت بوده است. و در ادامه ی این زندگی این شخص مورد نظر ما روزی بازنشسته می شود و جشن می گیرد. و آن روز است که چشم هایش به تمام این سالها باز می شود. و شاید دست به عمل بزند و کاری انجام دهد که موجب رضایت قلبی خودش باشد یا به دیگران چیزی ببخشد؛ همانطور که در فیلم “هستی” اثر کوروساوا چنین تحولی در شخصیت اصلی داستان صورت می گیرد؛ هرچند دیر. از نظر آرنت، عمل یک امر سیاسی محسوب می شود. و دست به عمل زدن، به این مفهوم، برترین کنش آدمی است.

در اینجا، بخشی از کتاب وضع بشر آرنت را با هم مرور می کنیم:

ص ۴۶۲-۴۶۳

سرانجام این که تفکر – که ما، به پیروی از سنت مدرن و ماقبل مدرن، آن را از دایره ی بازنگری مان درباره ی vita active [زندگی وقف عمل] کنار نهادیم – هرجا که انسان ها تحت شرایط آزادی سیاسی به سر می برند هنوز ممکن است، و بی شک تحقق داد. از بخت بد، و برخلاف آنچه امروز درباره ی استقلال برج عاج نشینانه ی متفکران که ضرب المثل شده است فرض می شود، هیچ قابلیت بشری دیگری به اندازه ی تفکر آسیب پذیر نیست، و به راستی عمل کردن تحت شرایط خودکامگی بسیار آسان تر از تفکر کردن تحت این شرایط است. همواره، چه بسا به خطا، فرض کرده اند که تفکر در مقام تجربه ای زنده و جاری تنها تجربه ی عده ای اندک است. گستاخی نیست که باور داشته باشیم شمار این عده ی اندک در روزگار ما کم تر نشده است. چنین چیزی چه بسا به آینده ی جهان بی ربط باشد یا ربط اندکی داشته باشد؛ اما به آینده ی انسان نامربوط نیست؛ زیرا اگر قرار باشد آزمون دیگری جز تجربه ی عمل ورز بودن، ملاک دیگری جز میزان عمل ورزیِ محض، در مورد فعالیت های گوناگونِ درون زندگی وقف عمل اِعمال نشود، چه بسا تفکر بماهو تفکر از همه ی آنها سربلند بیرون آید. هرکس که در این زمینه تجربه ای داشته باشد می داند که کاتو چقدر برصواب بود آنگاه که می گفت: “آدمی هیچ گاه به اندازه ی وقتی که عملی انجام نمی دهد اهل عمل نیست، و هرگز به اندازه ی زمانی که با خویشتن به سر می برد از تنهایی فاصله نگرفته است.”

 

 

و این هم چند تصویر از روز جهانی کارگر و جشن های Organised street demonstrations and street marches

از “WIKIMEDIA COMMONS”:

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع عکس ها:

https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:International_Workers%27_Day

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *