بنیادگرایی بازار: تأملی در مبانی فلسفی مکتب بازار آزاد
یوسف اباذری
شماره ۳۱ مهرنامه/ مهر ۱۳۹۲
اقتصاد تجویزی بازار آزادیها هرجا پا گذاشته، زندگی مردمان را فرسوده است و میلیونها
انسان را به انسان زائد بدل کرده است. دوره ظهور بازار آزاد و ایجاد انسانهای زائد را فقط میتوان با دوره
پایان جنگ جهانی اول مقایسه کرد . توسعه این اقتصاد امکان دستیابی به راهی دموکراتیک برای حل
مسائل و شرکت مردم در زندگی خود را از میان برده است. سعی کرده ام در حد استطاعت خود وضعیت
فعلی را توضیح دهم. اگر اشتباهی کرده باشم دیگران نقدش خواهند کرد. اما چرا نخست به فلسفه اینان
پرداختهام؟ این انتخاب انتخاب من نبود. موضوع خود را به من تحمیل کرد. آقایان خاصه دکتر غنینژاد این
اقتصاد را در کاغدکادوی تزئینی فلسفه پیچیده و عرضه کردهاند. ملغمه فلسفه و اقتصاد بازاری نزد دولتها
مقبول افتاد و اجرا شد. وضعیت فعلی حاصل کاربست نظریه بازار آزاد در عمل و گرهخوردن آن با دهها
مسئله ذهنی و عینی ایران دوره انقلاب و دوره جنگ تحمیلی و دوره بعد از آن است. در این مدت دریافتهام
اگر مسئله بازار آزاد را از مشکلات و مسائلمان کسر کنیم، آب در هاون کوبیده ایم. مسائل الهیاتی و فلسفی و
جامعه شناسانه و روان شناسانه و هنری و حتی مسائل زندگی روزمرهمان چنان با این اقتصاد گره خورده است
که با کسر آن به حل هیچ مشکلی توانا نخواهیم شد. نظریه و کاربست بازار آزاد بدون اطلاع و وثوق ما وارد
دنیای ما شد، به گمان من اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از تاثیر حضور آن اطلاعی ندارند. متفکران و
فعالان سیاسی و اجتماعی این عامل را حذف میکنند و در نتیجه بیشتر با اشباح تعامل میکنند تا
موجوداتی واقعی. دریافتهام که بازار آزادیها کار خود را میکنند که ساختن جوی بازار آزادی است. اما
هیچیک از ما اگر حضور این عامل را به مفهوم کامل کلمه درک نکنیم، قادر به رویت واقعیت نخواهیم بود. از
فعال سیاسی گرفته تا معلم و کاریکاتوریست و نقاش و موسیقیدان و فعال حقوق کودکان اگر درنیابند که با
میانجی چه چیزی به واقعیت فعلی گره خوردهاند، کماکان در دنیای خیالی خود باقی خواهند ماند. هدف
من روشن کردن این مسئله است و مخاطبم همگان…
> > > >