زایش اسطوره های جدید از بطن ادبیات مدرن
طلایه رؤیایی
اسطوره ها که زمانی شالوده ی تفکر و اخلاق را تشکیل می دادند کجا رفته اند؟ امروز کجا می توان آنها را بازجست؟ در پی پاسخ به این پرسش ها صرف نظر از تعاریف کلی و رایج در مورد اسطوره، به بررسی دیدگاههایی می پردازیم که درباره شکل ها و کارکردهای امروزین اسطوره نظریه پردازی کرده اند. سپس با نقد نظریه هایی که شکل نوین اسطوره را در جوامع صنعتی و در مفاهیمی چون قدرت، مد، همسان گرایی و اساطیر رسانه ای جستجو می کنند، به رویه ی دیگر اسطوره ی امروز – که نه وجه قدرتمند و همه گیر و اعتقادی اسطوره که وجه نمادپرداز، رؤیایی و رازآمیز آن است – توجه می کنیم.
ذهن انسان، توانایی ازلی اسطوره سازی اش را صرف ادبیات و هنر می کند که اسطوره در فضای آشنایشان نفس می کشد و جان می گیرد. شخصیت ها، زمان ها، مکان ها و رویدادها، اسطوره های جدید می شوند؛ به این معنا که از فردیت انتزاعی خود بیرون می آیند و ابعادی اساطیری می یابند؛ اسطوره هایی ورای زمان و مکان که می توان آنها را چون نمادهای اسطوره ای برای مسائل انسان امروز در نظر گرفت.
از آنجا که لایه های نامکشوف ادبیات و هنر، آکنده از نمادهایی زاده ی ناخودآگاه است که ژرفایش گاه برای آفرینندگان شان نیز آشکار نیست، سالها و قرن ها بعد از خلق نیز می توان آنها را بارگشود و این یعنی زایش مداوم اسطوره های جدید در ادبیات و هنر.