ادبیات همچون راهنمایی برای اخلاق:
بازخوانی نسبت ادبیات و اخلاق در دو دوره اندیشه ورزی سارتر
منیره حجتی سعیدی
دکتر بابک عباسی
دکتر شهلا اسلامی
در اگزیستانسیالیسمِ سارتر انسان در دو حوزه اخلاق و هنر در موقعیت آفرینندگی قرار دارد. سارتر این آفرینندگی را به امر خیالی نسبت می دهد و معتقد است که هنرمند آنچه را در جهانِ واقعی نیست امّا باید هست شود براساس آگاهی خیالی اش می آفریند. ما در این پژوهش قصد داریم ضمن بررسی نسبت هنر و اخلاق در دو دوره تفکر فلسفی سارتر، به این پژوهش قصد داریم ضمن بررسی نسبت هنر و اخلاق در دو دوره تفکر فلسفی سارتر، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که چگونه تلقی او از نسبت هنر و امر خیالی در دوره نخست زمینه مناسب برای رویکرد بعدی را آماده می سازد؛ رویکردی که براساس آن ادبیات به عنوان شاخه هنری برگزیده می تواند همچون راهنمایی برای ساختن ارزش های اخلاقی به کار گرفته شود.
ارزش هایی که با مدد گرفتن از آگاهی خیالی و با مشارکت نویسنده و مخاطب آفریده و بازآفرینی می شوند. بر این اساس خواهیم دید که در اگزیستانسیالیسمِ سارتر ادبیات نسبت انکارنشدنی با اخلاق دارد و می تواند خلأِ موجود در فلسفه وی، در زمینه احکام مدون اخلاقی را پر کند.
> > > >