برابر خوانی هایدن وایت و گرین بلات در خوانش متون سیاسی

مهدی نجف زاده

سید مرتضی حافظی

درک رابطه متقابل تاریخ و ادبیات از دیرباز مدنظر بزرگان عرصه سخنوری بوده است. رد این رابطه را می توان در نوشتارهای افلاطون و ارسطو یافت. از ۱۹۸۰ با پیدایش نو تاریخ گرایی دو بودگی بین تاریخ و ادبیات که از زمان ارسطو به بعد شیوه غالب اندیشه بوده، فروریخت و با نظریات هایدن وایت و گرین بلات که از منظری متفاوت به تاریخ و ادبیات می­نگریستند پیوند دوسویه این دو مطرح شد. هایدن وایت از سکوی زبان به تاریخ می نگرد و اعتقاد دارد واقعیت تاریخی همیشه از طریق روایت هایی ساخته می شوند که آنها را تاریخ دانان برساخته­اند. برای گرین بلات متون ادبی ابزار قدرت هستند که قابلیت­های لازم را برای نمایش کنش­های اعمال قدرت و نیز مقاومت در برابر قدرت به آنها می­دهد. در برابر خوانی تاریخ و ادبیات، نو تاریخ ­گرایی، روابط مربوط به قدرت را به عنوان مهم ترین زمینه هر متن قلمداد می کند و به متن ادبی به عنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمان­های مختلف می نگرد. از این منظر نقد ادبی جدید افقی جدید فراروی متون سیاسی قرار می­دهد به نحوی که برای تحلیل قدرت سیاسی می­توان از ابزارهای نقد ادبی همچون استعاره، مجاز، کنایه، آیرونی و همچنین شگردها و تمهیدات روایی سود جست.

 

ادامه مطلب

 

منبع: http://46.209.4.197/fa/content/360589/default.aspx > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *