تحلیل ساختاری نقد نقاشی

محمدرضا ابوالقاسمی

نقد نقاشی، نوشتاری است مبتنی بر دو رکن «توصیف» و «تفسیر» توصیف، بخش اصلی و اساسی هر نقد نقاشی را تشکیل می دهد و غایتش انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی است
. فرضیه ی این مقاله مبتنی است بر این که بی وجود توصیف دقیق، تفسیر عمیق نقاشی ممکن نیست، زیرا مبنای گزاره های تفسیری یک نقد موفق توصیفاتی است که منتقد در نوشتار نقد ارائه می دهد. نخستین نقدهای نقاشی توصیفات ادیبانه ای بوده اند از آنچه روی تابلو بازنمایی می شده است. اما ویژگی مهم نقد نقاشی، اتکاء به توصیف دقیق برای ارائه ی تفسیر عمیق است. هویت هر اثر تجسمی مبتنی بر تفسیری است که منتقد از آن ارائه می دهد. لذا ارزش گذاری یک تابلوی نقاشی مستلزم این است که منتقد، دیدگاه هایش را در قالب تشریح و تحلیل (توصیف) و توضیح و تبیین (تفسیر) صورت بندی کند. این مقاله با ارائه ی نمونه هایی نشان خواهد داد که اولا، نگارش نقد نقاشی مستلزم پایبندی به این صورت بندی است
؛ ثانیا، توضیح و تفسیر بر مبنای نظریه و فلسفه ی منتقد صورت بندی می شود. روش به کار رفته عبارت است از مطالعه ی دو نمونه نقد نقاشی به منظور استخراج ساختار توصیفی – تفسیری آنها.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *