خوانش شعر «مرگ ناصری» از منظر آرای لکان
نرگس مرادی
علی تسلیمی
محمدعلی خزانه دارلو
یکی از پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، نقد روانکاوانه است. با کاربرد این نظریه در خوانش متون ادبی، میتوان به لایه های زیرین آثار ادبی پی برد. این نوشتار، با بهرهگیری از مفاهیم بنیادی نظریه روان کاوی ژاک لکان، روان کاو نو فرویدی، کاربرد این مفاهیم را در شعر معروف «مرگ ناصری» شاملو نشان میدهد. ابتدا برای رسیدن به هدف مقاله، چارچوب روان کاوانه لکان توضیح داده میشود که در بردارنده مفاهیمی چون امرخیالی، امر نمادین، امر واقعی، اُبژه دیگری کوچک و دیگری بزرگ است. سپس با کمک این مفاهیم، شعر«مرگ ناصری» شاملو به منظور دستیابی به لایههای پیچیده و مباحث ضمنی، نقد و تحلیل میشود. عیسی در ناصره متولد شد، از این رو شاملو او را ناصری می نامد. ناصری کسی است که میخواهد با گسترش رحم خود، جامعه را در جهت دیگریِ بزرگ نجات بخشد. این ویژگی در امر نمادین رخ میدهد، اما معمولاً رحم و دوست داشتن بعد از دنیای خیالی اتفاق نمیافتد. این بررسی، نوعی تحلیل متنی برای شناخت هرچه بیشتر لایه های ضمنی و پنهان شعر را به دست می دهد.
منبع: http://www.ensani.ir/storage/Files/20161211152616-10072-5.pdf > > > >