دیدی نو از دینی کهن (فلسفه زرتشت)
دکتر فرهنگ مهر
انتشارات جامی، چاپ هفتم ۱۳۸۷
اشو زرتشت به یک آفریننده و نگاهدارنده جهان باور داشت. آفریننده و نگاهدارنده ای که بر همه چیز دانا و توانا و در خور ستایش است. او در همه جا هست. او بی کران، جهان برونی، جهان درونی و اهورایی است. او کلی است و همه هستی ها از اوست. او دست اندر کار “هستی” است؛ او آغاز و انجامی ندارد.
آدمی که جزئی است، نمی تواند کلی (اهورامزدا) را ببیند و یا آن را به درستی تعریف کند. اهورامزدا را تنها از راه فروزه هایش می توان شناخت. او دهنده ی خوبی هاست و بدی در آستان او راه ندارد. او سازنده است و ویرانی نمی شناسد. او از هستی خود می دهد و پدید می آورد. او گوهر و دهنده خرد، راستی و داد، آرامش و مهر، نیروی برگزیده و شهریاری اهورایی، رسایی و فراگیری، جاودانی و بی مرگی است.
آفرینندگی، دهندگی و سازندگی یک فراگرد پویا و در فروزه سپنتا مینیو همیشه با اهورامزدا بوده و هست. نظام هستی و پیشرفت بنابر قانون دگرگونی ناپذیر اشا پیوسته در جریان است. آدمی در تصویر (شبه اخلاقی) اهورامزدا پدید آمده و دارنده پرتوی از فروزه های اهورایی است و این امر آدمی را همکار اهورامزدا میکند تا با کاربردن آزادی خود، با بهره بری از خرد، بینش و کار کردن، طبق قانون اشا، جهان را پیشرفت داده، و خود به سر منزل شادی و روشنایی برسد…. (از صفحه ۲۷ کتاب)
ادامه مطلب > > > >