روش پدیدارشناسی هگل
(طرح مسئلۀ امکان احیای پدیدارشناسی هگلی در مقام روش)
محمدمهدی اردبیلی
هرگاه که سخن از پدیدارشناسی در مقام یک روش به میان می آید، بلافاصله روش پدیدار شناسی هوسرل به ذهن متبادر می شود. روشی که امروزه به یکی از موثرترین و فراگیر ترین روش های فلسفی بدل شده است. اما حدود یک قرن قبل از آن، یعنی در اوایل قرن ۱۹، این عنوان روی یکی از بزرگ ترین، مشهورترین و البته دشوارترین آثار فلسفی درج شده بود: پدیدار شناسی روح. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا می توان در فلسفه هگل، از پدیدارشناسی در مقام یک روش سخن گفت در این راستا، ابتدا به ریشه های تاریخی و لغت شناختی این اصطلاح پیش از هگل پرداخته می شود سپس با تکیه بر نقل قول های مختصر خود هگل درباره روش اپدیدارشناسی، در کتاب پدیدار شناسی روح، مراد هگل از معنای این واژه تحلیل خواهد شد، و در پایان این مسئله طرح خواهد شد که آیا اصلا ممکن است پدیدارشناسی هگل را در مقام روشی مطرود و رهاشده، به منزله راهکاری هم برای برون رفت از انسداد خود فلسفه هگل، و هم برای مواجهه با جریانات ضدهگلی احیا کرد؟
مقدمه
روشن است که ریشه لغوی اصطلاح پدیدارشناسی (.Phenomenology Phenomenologie) را باید در زبان یونانی جست. هرچند خود این اصطلاح بدین نحو در آن زبان استفاده نشده است، اما واژه آلمانی از ترکیب دو واژه Phenomen و Logos تشکیل شده که به ترتیب به اصطلاحات یونانی atvoyévuv و Adyos باز می گردد و می توان آن را به علم پدیدار با پدیدارشناسی برگرداند…
منبع: کانال تلگرام درنگهای فلسفی (https://t.me/PhilosophicalHalt) به نقل از ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۱۴۸، مردادماه ۱۳۹۷ > > > >