گفتمان قدرت در اندیشه ی میشل فوکو
دکتر سید مهدی فتاحی
گفتمان قدرت در اندیشه میشل فوکو تابع نظریه دانش، قدرت، رژیم حقیقت است. اندیشه پرسشگر وی از یک سو کار اندیشیدن را دشوار می کند و از سوی دیگر لذت اندیشیدن را به محقق می چشاند. وی در تلاش است تا انسان ها را به قلمرو نااندیشیده ها ببرد. از راه اندیشیدن به نااندیشیده ها، چیزهایی کشف می شود که در حالت طبیعی صامت هستند. لذا باید اندیشه های او را مخالف همه چیزهایی دانست که جهان شمول و بدیهی می نماید. نقش وی آن است تا به مردمان نشان دهد آزادتر از آن هستند که می پندارند. این که می توانند از برخی موضوعات که در لحظاتی از تاریخ پیش آمده و آن ها را به عنوان حقیقت و سند پذیرفته اند دوباره کنکاش و انتقاد نمایند.
سؤال متبادر به ذهن در این مقاله آن است که چگونه فوکو توانسته خود را از بند اندیشه های مسلط زمان چون ساختار گرایی (رئالیسم) و پدیدار شناسی (ایده آلیسم) رهائی بخشد.
فرضیه و پاسخ به سؤال فوق الذکر محقق را ناچار به بررسی نظریه قدرت، دانش، رژیم حقیقت در چارچوب مفهوم گفتمان می نماید.
ادامه مطلب > > > >