بازتاب اندیشه هگل در تراژدی آنتیگونه سوفوکل

فاطمه بنویدی

فرزان سجودی

هگل در پدیدارشناسی روح و در فلسفه ی هنرهای زیبا خود، به مسأله تراژدی و چگونگی شکل گیری آن می پردازد. اکثر پژوهندگان غربی مدعی هستند که از زمان ارسطو تاکنون هیچ یک از اندیشمندان اروپایی نتوانسته اند تراژدی و کمدی را آنطور که هگل تبیین کرد، مورد تحلیل قرار دهند و تاکنون همواره نکته گیری های ژرفش، اندیشمندان پس از او را به تأمل واداشته است.

نمونه ی تراژدی یونانی در نظر هگل، آنتیگونه سوفوکل است. هگل در اثر معروف خود فلسفه ی هنرهای زیبا به شرح و بسط تراژدی آنتیگونه می پردازد. در طول تاریخ فلسفه در حوزه های مختلف رابطه ی هنر و فلسفه به وضوح مشاهده می شود. اگرچه هگل متن کاملی در مورد زیبایی شناسی منتشر نکرد تا با علم منطق مقایسه کند، این به این معنا نیست که او هنر و زیبایی را در مرز نظام فلسفی خود پایین آورده، در واقع نظریه ی زیبایی شناسی هگل از قلب نظام فلسفی اش ناشی می شود، و تنها می تواند دورنمایی از آن سیستم شناخته شود.

بر این اساس ما در این اوراق در پی آنیم که بسته به بضاعت خویش،لحظه های بی زمان فراز و فرود تراژدی را به تحریر کشیده و رخداد “وجدان معذب (آگاهی معذب)” هگلی را شرح داده، “برخورد تراژیک” را مصور کرده و دقیقه ای بازاندیشی کنیم.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *