شعر و محاکات

(میمه سیس)

هانس گئورک گادامر

ترجمه محمد سعید کاشانی

هنر را تقلید طبیعت خواندن آموزه ای است که منشأی قدیمی دارد و وثاقت آن دارای بداهت ذاتی است. امّا نقش خاص این آموزه را در سیاستهای هنر تنها زیبایی شناسان کلاسیسیست عصر جدید مطرح کردند. کلاسیسیسم فرانسوی، همراه با وینکلمان و گوته، مکتب واقعی هنرمند را مطالعه ی صادقانه ی طبیعت می دانست. و بدین طریق آموزه ی تقلید را در متنی مطرح کرد که در آن هنرهای تجسمی تفوق قاطعی در زیبایی شناسی به دست آورده بودند. در قرن هجدهم، پس از وینکلمان، آثار شعری کلاسیک چندان نبود که هنر کلاسیک محسوب شود، بلکه بیشتر آن چیزی بود که هگل دین هنری می نامید: یعنی همان عصر پیکرسازی یونان که در آن عالم یونانی خدایان و الهه ی من حیث هی خود را به صورت بشر متجلّی می کردند. از نظر هگل این هنر، در مقام دین بود، و اگر پس از زوال دوران باستان او احساس می کرد که این تطابق هماهنگ بشر و الهه از دست رفته اس، و بنابراین ادعا می کرد که هنر من حیث هی متعلق به گذشته است. پس هنرهای تجسمی است که در مقام نمود محسوس مطلق، ملاک او محسوب می شود.

 

ادامه مطلب

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *