پایداری ارزش های اخلاقی
مذاهب اولیه، در میان رودان، مصر، و یونان باستان معمولاً خط روشنی میان خیر و شرّ در نظر داشتند و اخلاقیات در طول تاریخ تمدن، تقریباً بر مبنای همان خط فاصل “عمل پسندیده” و “عمل ناپسند” صورتبندی می شد. آپولوژیست ها باور داشتند ذات و سرشت انسان به خودی خود نیک آفریده شده ولی آدمی در مسیر زندگی از سرشت خود دور می شود؛ و متفکران اولیۀ مسیحی هم تمام وسوسه های ناشی از توجه به خود را به عنوان دوری از فیض الهی و گرایش به گناه تعریف می کردند. در واقع، حرکت از حوزۀ خیر به حوزۀ شرّ، و از عمل پسندیده به عمل ناپسند.
به همین ترتیب سنت آگوستین – که آفرینش انسان و همۀ مظاهر هستی را سراسر خیر می دید – از آغازگران اصول اخلاقی مسیحی شد. و توماس آکویناس نیز – که نظریات اخلاقی اش به عقاید ارسطو برمی گشت – باور داشت بزرگترین کار خیر این است که نیت خداوند از خلقت انسان را بشناسیم و در همان جهت گام برداریم؛ جهتی به خیر مطلق می رسد.
تا پیش از رنسانس، اغلب تعالیم اخلاقی برپایۀ از خودگذشتگی، تکریم خداوند، و توجه به دیگر انسانها صورت می گرفت. امّا همزمان با ظهور رنسانس و اندیشۀ اومانیستی، متولیان روشنگری، اصولاً هرگونه رهبانیت را مورد طرد و نفی قرار دادند؛ و توجه به خود در زندگی فردی و اجتماعی سرلوحۀ قوانین و اصول اجتماعی قرار گرفت و تأکید گردید. در نتیجه آن خط روشن میان خیر و شر تغییر کرد. با این حال، تجربه نشان داده است در بسیاری موارد، همچنان گرایش و تمایل ذاتی بشر به همان اصول اولیۀ اخلاقی دوران ماقبل مدرن است؛ و تکریم دیگری و دیگران. یکی از این موارد تواضع است. متن پیش رو که توسط همکار عزیز، خانم آرزو آتشکار، به فارسی برگردانده شده، در تأیید این واقعیت است که همچنان تواضع از فضایل اخلاقی جوامع امروز به حساب می آید.
معصومه بوذری، سردبیر
تواضع: صفتی ارزنده
اخلاق برای همگان
نوشته: مایکل دابلیو اوستین
مترجم: آرزو آتشکار
جالب است بدانید تحقیقات تجربی نشان داده اند که تواضع خصوصیتی با ارزش است. تواضع می تواند با عملکرد بهتر در کالج، عملکرد در محیط کار، و تفوق در رهبری مرتبط باشد. افراد متواضع روابط اجتماعی بهتری دارند، در تعاملات با دیگران از فریب دادن پرهیز می کنند، و تمایل به گذشت و بخشیدن دیگران، قدردانی و همکاری بیشتری دارند. مجموعه ای از مطالعات اخیر همچنین بیانگر آن است که تواضع از نشانه های ثابت دست و دلبازی و بخشندگی است. افراد متواضع آمادگی بیشتری برای سخاوت و اهدای پول و وقت خود دارند.
بعضی از فیلسوفان نسبت به این خصلت علاقه ای نشان نداده اند. ارسطو تواضع را از میان فهرست فضایل اش حذف کرده و دیوید هیوم و نیچه آن را نقد کرده اند.
برای مثال هیوم می گوید،”تجرد، روزه داری، توبه و طلب بخشش، از خود گذشتگی (انکارنفس)، تواضع، سکوت، خلوت گزینی، و تمامی تعالیم رهبانی، از سوی انسان های منطقی مردود هستند زیرا این خصلت ها در راه نیل به هیچ هدفی قرار ندارند؛ نه می توانند وضعیت مالی و اقبال فرد را در این دنیا بهبود بخشند، و نه او را به جایگاهی والاتر در اجتماع برسانند. این خصلت ها نه به او توان سرگرم کردن و لذت بخشیدن به دیگران را خواهند داد و نه قدرت لذت بردن از خویشتن را. مشاهده میکنید. برخلاف انتظار این خصوصیات اخلاقی در تضاد با اهداف مطلوب هستند؛ آنها درک و فهم را به نادانی سوق می دهند و قلب را سخت و نامنعطف می سازند؛ قدرت خیال را مبهم و گنگ و خلق و خوی انسانی را تلخ می کنند. یعنی ما به درستی، آنها را به ردیف دیگر خصلت ها می بریم، و آنها را در فهرست رذایل اخلاقی قرار می دهیم.”
ولیکن از شواهد تحقیقات تجربی برمی آید که چنین نقدی به تواضع نادرست است. تواضع می تواند در موقعیت مالی فرد اثر مثبت داشته باشد؛ همانگونه که امروزه به عنوان یکی از خصلت های بارز مدیران اجرایی در سازمان های موفق شناخته می شود. رابطه ی بین تواضع و بخشندگی هم نشان می دهد که جایگاه و ارزش اجتماعی فرد را نیز مرتفع می سازد. در نگاه دیگران افراد متواضع سازگار و مهربان اند. از مشاهدات تجربی به نظر می آید که انتقاد هیوم از ارزش تواضع نادرست بوده است.
برای پیشرفتِ فردی و رفاهِ همگانیِ ما انسانهای محدود و جایزالخطا، ترویج و پرورش تواضع با ارزش خواهد بود.
منبع:
Psychology Today > > > >