تأملی در آرای هرمنوتیک هایدگر و گادامر
مریم پهلوان
دکترسید مرتضی حسینی شاهرودی
در میان نظریه پردازان علم هرمنوتیک، هایدگر و گادامر از جایگاهی ویژه برخوردارند. اهمیت آنان به جهت پایه گذاری هرمنوتیک فلسفی، طرح مبانی ای کاملاَ متفاوت در تاریخ این علم و ایجاد تحولی عظیم در روند آن می باشد. آنان با طرح مفاهیم جدیدی چون پیش فهم ها، حلقه فهم، زبان و تاریخمندی، و متمرکز ساختن هرمنوتیک بر آنها، فصلی نو در این علم گشودند. اگرچه برخی از این مفاهیم در هرمنوتیک پیش فلسفی نیز مطرح بودند، به جهت گسستگی و عدم قرارگیری صحیح در ساختاری منسجم، کاربرد و استحکامی این چنین نداشتند. این که هایدگر و گادامر نقاط عطفی در تاریخ هرمنوتیک به حساب میآیند، کاستی هایی نیز در آرای آنان به چشم می خورد. از جمله این کاستی ها می توان به عدم ارائه ملاک و چارچوبی روشن برای دست یابی به حقیقت و انطباق فهم ها با آن، نسبی گرایی، محور قرار دادن ذهن بشری و واحد نینگاشتن حقیقت اشاره نمود. این نوشتار بر آن است تا به طرح اجمالی این آرا و نقد و بررسی کاستی های آن بپردازد.
> > > >