تاریخ فلسفه اسلامی

کامران فانی

نوشتن تاریخ فلسفه به صورتی که امروزه می شناسیم، یعنی بررسی منظم و منسجم آراء فلسفی در زمینه تاریخی آن، سنتی دیرینه ندارد و ظاهرا از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز شده است. قدما در واقع چندان عنایتی به تاریخ فلسفه نداشتند و به مسائل فلسفی از نظر تاریخی نمی نگریستند. آنچه نوشته اند بیشتر «تذکره های فلاسفه» بوده است: مجموعه ای گسسته از زندگینامه و نقل اقوال حکما بی آنکه به منشأ آراء و تداوم و پیوستگی و سیر و بسط تاریخی آن اعتنا شود. اصولا توجه به سیر تطوری امور تازگی دارد و از اعتقاد به ترقی ناشی شده است. اینکه فلسفه را می توان به یک معنی در تاریخ فلسفه آموخت و سیر تاریخی فلسفه را به عنوان لازم ذات فلسفه تلقی کرد، نظریه جدیدی است که نه قدما و نه پیروان امروزی آنان آن را قبول نداشته اند و معتقد بوده اند که تاریخ فلسفه موضوعاً با خود فلسفه تفاوت بسیار دارد و نمی تواند معرف حقیقی افکار فلاسفه باشد. اینکه اصالت دادن به سیر تاریخی و تطوری امور تا چه حد درست است، مسأله ای است که بحث و فحص در آن نیاز به فرصتی دیگر دارد، ولی به هر حال شک نیست که چنین عقیده ای امروزه در جهان قبول عام یافته است و کتابهای بسیاری در تاریخ فلسفه و تاریخ ادبیات و تاریخ هنر و جز آن نوشته و بسیار هم خوانده می شود که ناگزیر نمایشگر نیازی است که پیدا شده و باید بر آورده شود.
نوشتن تاریخ فلسفه اسلامی به شیوه جدید را نخست اروپاییان آغاز کردند. ظاهراً نخستین اثر مهم در این زمینه کتاب تحقیق انتقادی درباره دوره و آغاز ترجمه آثار ارسطو و منابع یونانی و عربی که علمای مدرسی از آن استفاده کرده اند نوشته أما بل ژوردن است که در ۱۸۱۹ منتشر شد. به دنبال آن در ۱۸۵۲ ۱ تحقیق ارزنده ارنست رنان تحت عنوان ابن رشد و مکتب این رشد انتشار یافت که هنوز هم ارزش کلاسیک خود را حفظ کرده است. در ۱۸۵۹ سلیمان مونک کتاب مجموعه فلسفه یهودی و عربی را منتشر کرد. محققان فلسفه اسلامی این کتاب را هنوز هم ارزشمند و خواندنی میدانند.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *