فلسفه تحلیلی و فلسفه زبان
نوشتۀ ک. س. دانلان
ترجمۀ شاپور اعتماد – مراد فرهادپور
روشهایی که طی بخش اعظم قرن بیستم بر فلسفه در بریتانیا و در دهه های اخیر بر فلسفه در آمریکا حاکم بوده است به این دلیل تحلیلی و معطوف به زبان خوانده شده است که تحلیل چگونگی بیان مفاهیم در زبان، مسأله اصلی این دو سنت فلسفی بوده است. با آنکه استرالیا و کشورهای اسکاندیناوی نیز سهمی در توسعه این نهضت فلسفی داشته اند، ولی خارج از کشورهای یادشده، این سنت فلسفی پیروان اندکی داشته است. به رغم وحدت نظر این سنت، فرد فرد فلاسفه و نهضتهای پیرو آن، در باب اهداف و روش شناسی فلسفه، غالبا به شکلی حاد، با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند. برای مثال، لودویک ویتگنشتاین (فیلسوف کمبریجی اطریشی الاصل) که پیش از نیم قرن بیستم یکی از چهره های اصلی این سنت بود، نمونه منحصر به فردی در تاریخ فلسفه به شمار می آید. او طی دو دوره از خلاقیت فلسفی بسیار بانفوذ خود توانست دو نظام فلسفی متفاوت بر پا کند که مضمون اصلی دومی نفی و استدلال منسجم برضد نظام اول بود. معهذا هم اثر اصلی ویتگنشتاین دوره اول (رساله منطقی فلسفی، ۱۹۲۲) و هم اثر اصلی دوره دوم او (تحقیقات فلسفی، ۱۹۵۳) از زمره نمونه های برجسته فلسفه تحلیلی به شمار می آیند.
ادامه مطلب > > > >