پسامدرنیسم در سینما
سوزان هوارد
ترجمه مازیار اسلامی
این اصلاح برای نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی وارد گفتمان (Discourse) انتقادی شد. مفهوم کلی آن، همانگونه که خواهیم دید، نقطه مقابل مفهوم مدرنیسم، بخصوص در آخرین بیانیه مدرنیسم یعنی ساختارگرایی است. به همین دلیل اصطلاح پسامدرنیسم به شکل اجتناب ناپذیری تداعی کننده مفهوم پساساختارگرایی است که ارتباط درونی خاصی نیز با آن دارد. اگرچه دو مفهوم مدرنیسم و پسامدرنیسم به شکل مسالمت جویانه ای در کنار هم قرار می گیرند، بسیاری از منتقدان معتقدند که اصطلاح پسامدرن به دوره بخصوص دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، دلالت می کند، یا به تعبیری به دوره ای که جریان انتقادی پساساختارگرایی نیز به آن تعلق دارد. به همین دلیل ارائه تعریفی دقیق از پسامدرنیسم مشکل است. چرا که می توان آن را به شیوه های گوناگونی تعبیر کرد. البته این تعابیر و خوانشها به هیچ وجه متناقض نیستند بلکه بر اساس موقعیت و جایگاه متفکر. نویسنده یا نظریه پردازی خاص، شکلهای متنوعی یافته اند و این بیش از هر چیز در کثرت گرایی ذاتی پسامدرنیسم ریشه دارد که ساختارهای سرکوب شده و فراموش شده ساختارگرایی و مدرنیسم را احیا کرده است. به همین دلیل، یعنی کثرت گرایی است که پسامدرنیسم با پساساختارگرایی مشابهت می یابد. پاساختارگرایی به مشکلات و پرسشهای برآمده از مادرنیم و همچنین نظریه های وابسته به آن، می پردازد و به همین دلیل در برابر آن موضعی انتقادی می یابد. پسامدرنیسم را باید همچون شرایطی > > > >