بازخوانیِ سطرهایی از ویست لندِ الیوت معصومه بوذری “سرزمین ویران، سرزمین بایر، سرزمین هرز، دشت سترون…” این چه ناکجا آبادِ بی زمان و مکانی است که مدام می خوانیمش و درباره اش اینهمه سخن می گوییم؟ شاید این خاصیت معجزه گونه ی شعر باشد. آن هم شعری که شاعرش نیز آن را به […]