ریموند کارور، آمیزۀ چخوف و همینگوی
مصاحبه با شهریار مندنی پور، مصطفی مستور، و امیرعلی نجومیان
امیرعلی نجومیان:در ابتدای این بحث باید بگویم کهمطالب مربوط به زندگی کارور را کنار میگذارم،به خاطر اینکهمنابع زیادی در این زمینه وجود دارد و مقدمهای که آقای مستوراست و من پیشنهاد میکنم اگر کسی میخواهد درباره زندگیکارور چیزی بداند بهتر است به آن مراجعه کند. او(به تصویر صفحه مراجعه شود)میگوید:«مینی مالیسم گویی به کوتاهی و کوچکی نگاه وعملکرد اشاره دارد»: “noitucexE ro noisiV fo ssenllamS fo skcamS tI” در حالی که طرح او از داستان کوتاه که در مقدمۀ کتاب morf gnillaC mI erehW آمده،این است(این جملهای که کارورمیگوید خیلی متفاوت است با آن چیزی که ما از مینی مالیسممیفهمیم): «من عاشق جهش سریع یک داستان خوب هستیم،هیجانیکه از همان جملۀ اول شروع شود،حس زیبایی و رازی که دربهترین داستانها یافت میشود و چیزی که در آغاز بسیار برایمحیاتی بود،و هنوز هم مهم است،این حقیقت که داستان میتوانددر یک نشست نوشته شود و در یک نشست هم خوانده شود،مانند شعر. هماناوایل هر چه امثال من نوعی مینوشتیم که داستان پست مدرنیستیاین طور نیست که حرفهای اصحاب آن را در داستان و در دهانشخصیتها تکرار کنیم،متهم میشدیم به ضدیت با پست مدرنیسم،حتی اگر مکررا تأکید هم میکردیم که برعکس،داریم از موضعدفاع از پست مدرنیسم و تلاش درک حالت انتقادی آن،نقدمیکنیم کسی از آن دوستان گوشش شنوا نبود؛و بدتر،طبقتاکتیک محکوم کردن رقیب به ضدیت به آنچه به آن ایمان داردو برایش تلاش میکند که یک شگرد غیر اخلاقی سیاسی است-حتی آدم ساده لوحی مثل مرا،که کار و بار خودم را رها کردهام،ودلخوش کردهام به چاپ آثار همین جوانها؛در مجله عصر پنجشنبهمتهم میکردند که با جلوه و حضور نسل تازه داستان نویسانمخالفم. مثلا در همین داستان “gniht doog llams A” گویادر دو صفحۀ اول کارور کاتهای دوربین را بدون هیچ گونه بیان(به تصویر صفحه مراجعه شود)احساساتی که مطرح شد به ما نشان میدهد و این یک نوع نگاهسینمایی است.”
ادامه مطلب > > > >