خوانش پل ریکور از میمسیس

محمد حسین خسروی

مسعود علیا

این مقاله در پی آن است که خوانش پل ریکور، فیلسوف فرانسوی، از مفهوم میمسیس را، که در زمرۀ مهمترین و بحث انگیزترین مفاهیم در تاریخ فلسفه ی هنر است، بررسی و تحلیل کند و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چگونه ریکور با آغازیدن از مفهوم ارسطویی میمسیس و با عطف نظر به مفاهیم همبسته با آن، یعنی موتوس و پراکسیس، دامنه ی دلالت این مفهوم را می گسترد و میمسیس را در نسبتی متقابل و بارآور با مفاهیم زمان و روایت قرار می دهد و معنای تازه ای به عمل روایت گری می بخشد. بر این اساس، نشان داده خواهد شد که کار فلسفی ریکور در باب روایت، می تواند شیوه ای نو برای اندیشیدن به این نسبت در پرتو پدیدارشناسی و هرمنوتیک فراهم کند.

این نوشتار بر پایه ی روشی توصیفی – تحلیلی در دو بخش سامان یافته است. در بخش نخست، عناصر مهم شبکه ی مفهومی ای که بافتار بحث ریکور درباره ی میمسیس را شکل می دهد، یعنی میمسیس ارسطویی، فهم روایی و زمان آگوستینی، برشمرده و تحلیل می شوند، و در بخش دوم آنچه ریکور از میمسیس مدّ نظر دارد در قالب سه دقیقه ی آن، یعنی میمسیس، میمسیس و میمسیس، تشریح می گردد. در این میان، نشان خواهیم داد که این میمسیس های سه گانه به ترتیب ناظر به پیشاپیکربندی، پیکربندی و بازپیکربندیِ حیطه ی عمل اند، و تلقی ریکور از میمسیس می تواند از طریق نسبتی که بین مفهوم ارسطویی میمسیس و مفاهیم پدیدارشناسانه ی زمان، زمان مندی و عمل برقرار می سازد، دلالت های تازه ای به این مفاهیم ببخشد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *