درسگفتار پدیدارشناسی: نظریه و روش

مصطفی مهرآیین

نظریه جامعه شناسی پدیدارشناختی. نظریه هانا آرنت

در بحث از پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم، یکی از مهمترین مفاهیم در این فلسفه ها این است که تأکید اصلی آنها بر خود آدمی است و اصولاً این فلسفه ها از بحران های وجودی خود انسان شروع می شوند. این مسأله که می گوییم تأکیدشان بر انسان است به معنای انسان مداری اومانیست نمی باشد، این نظریه ها به هیچ عنوان به آن تعبیری که از اومانیست وجود دارد نظریه های اومانیستی نیستند. بلکه به این معنا هستند که می گویند کلید فهم عالم در دست آدمی است و مهمترین پرسش فلسفی که یک متفکر باید از خودش بپرسد این است که آدمی چیست؟ انسان چیست؟ برای پاسخ گویی به این پرسش آدمی باید به مثابه یک شخص تمام بیندیشد (اندیشه ورزی به مثابه یک شخص تمام). ما معمولاً در علم تبدیل به یک ناضر بی گوشت و خود، بی دیدگاه و بی ارزشی می شویم که فقط در پی دستیابی به علم هستیم و می خواهیم بی طرف باشیم و از همه ی ویژگی های انسانی دست برداریم تا بتوانیم در نقش عالم قرار بگیریم و این مستلزم آن است که عواطف و اراده مان را در پژوهش ها به هیچ عنوان دخالت ندهیم؛ اصولاً علم به معنای انکار عواطف و اراده انسانی بود. آن چیزی که مبنای پژوهش های فلسفی و علمی ما می باشد عقلانیت یا همان رویکرد پوزیتیویستی یا تجربی است که در نظر گابریل مارسل تحت عنوان مفهوم انتزاع کردن بیان شده است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *