اسطوره های جهان نو در چشم انداز میرچا الیاده

 

مسعود علیا

 

در اینجا با توجه به گستردگی بحث، تنها به بازنمایی دیدگاه های الیاده درباره ی حضور درونمایه های اسطوره ای در کنش خواندن و هنرها و ادبیات می پردازیم.

مطالق تعبیر الیاده انسان در روزگار باستان همیشه در چنبر چرخ گرفتار نبوده و سرتاسر زندگی اش در معرض ترکتازی زمان قرار نداشته است. امّا در روزگار ما، حداقل از زمان دکارت به بعد، از آنجا که انسان متجدد غربی فقط واقعیت زمان تاریخی را باور ردارد، زندگی و سرنوشت خود را با روزگار گذراندن پیوند داده و موجودی یکسر تاریخی و تاریخگرا شده است. از این رو امید و باور سلاح های قدیمی خود را یکی پس از دیگری از دست داده و در برابر زمان زبون و بی پناه مانده است.

گریز از زمان تاریخی و روی آوردن به “زمان آغازین” به کمک آیین های احیای زمان آغاز، از جمله ویژگی های انسان باستانی است. چرا که انسان فرهنگ های باستانی به زحمت می تواند تاریخ را برتابد و می کوشد که آن را هر چندگاه یکبار براندازد.

… به باور الیاده رد پای بینش و درونمایه های اسطوره ای را در بسیاری از حوادث تاریخی و در گستره ی فرهنگ و سیاست و اجتماع می توان یافت. نهضت های کمونیسم و ناسیونال سوسیالیسم از نظر او دو اسطوره ی سیاسی عصر حاضر است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *