بررسی تطبیقی نظریه گفتگویی نیما یوشیج و میخائیل باختین

قدسیه رضوانیان

“مکالمه گرایی” بنیان نظریه ی نیماست که از آن به “روایت نمایشی” تعبیر می کند. امّا اصطلاح مکالمه گرایی با نظریه منطق گفتگویی میخائیل باختین مطرح می شود. او این اصطلاح را در برابر تک آوایی در ادبیات و هنر مطرح می کند؛ از نظر او شعر تک صدایی را نمایندگی می کند و نثر، به ویژه نثر رمان، عرصه ی چندصدایی است. از این رو، رمان عالی ترین نوع بیان ادبی است. با بررسی نظریات نیما که اغلب در قالب نامه بیان می شود، تلاش نیما در نزدیک ساختن شعر به نثر و به ویژه داستان نیز در همین راستا ارزیابی می شود. او نیز به ساختن باختین، داستان را عرصه ی حضور صداهای گوناگون می داند، از این رو فرم شعر را به گفته ی خودش به مدل “وصفی و روایی” تبدیل می کند و از تحت سلطه اقتدار “من” بیرون می کشد. بدین ترتیب، تخیل مکالمه ای را در شعر عینتی می بخشد.

این مقاله در بخش مبانی نظری، با تشریح نظریه ی مکالمه ای باختین به مفاهیم بنیانی نظریه او همچون مکالمه، دگرمفهومی، دگر بودگی، سخن تک آوار، و چندآوا می پردازد و سپس با انطباق نظریه نیما با او، به این نتیجه می رسد که نیما نیز هم زمان با باختین، نظریه مکالمه در شعر را مطرح می کند؛ و مهمترین دستاورد او در شعر، حرکت از سوی شعر ذهنی و تک صدا، به سوی شعر عینی و چندصداست.

 

ادامه مطلب

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *