علوم انسانی با پایان متافیزیک پدید آمد

دکتر سید حمید طالب زاده

افلاطون حاکم مناسب برای شهر را فیلسوف می دانست.

در یونان فلسفه توأم با اندیشه سیاسی بوده است. فیلسوفان مابعدالطبیعه، اهتمام فراوانی به اندیشه سیاسی داشته اند. اندیشه فیلسوفان یونان آمیخته با سیاست بوده است. افلاطون در مهمترین کتابش یعنی جمهور، به علم، مابعدالطبیعه و سیاست پرداخته است فیلسوفان یونان به سیاست بسیار توجه می کردند، زیرا که دولت -شهر آتن در معرض فروپاشی و انحطاط بود و به نظر آنان تا وقتی مبانی درست نشود، امکان اصلاح شهر نیز وجود ندارد.
افلاطون حاکم مناسب برای شهر را فیلسوف می دانست و مراد او از فیلسوف، کسی بود که حقایق عالم را مشاهده می کند و می خواهد قواعد عالم هستی را در عالم ظاهر و در مرتبه فرد و اجتماع متحقق کند. او می خواهد جهان را متصل به واقعیت کند و میان زندگی اجتماعی و واقعیت هستی مطابقت ایجاد کند. او میخواهد جامعه متشتت را به سمت ثبات ببرد.
ارسطو نیز به شیوه دیگری به همین صورت بحث می کرد. ارسطو می گفت انسان مدنی بالطبع است. انسان سعادت جو است، اما این سعادت فقط از طریق اجتماع حاصل می شود. اگر انسان بیرون از اجتماع باشد، غایات او برآورده نمی شود و اخلاق و فضیلت از بین می رود، زیرا فضیلت در ارتباط با دیگران شکل می گیرد. انسان برای رسیدن به غابات باید در جامعه زندگی کند.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *